علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
علیرضا نیکویی؛ فرزانه آقاپور؛ سمیه آقاجانی زلتی
چکیده
شاخهای از مطالعات معلولیت، بیش از آنکه ناظر به وجه زیستی بدن، بیماری و معلولیت باشد، با نحوۀ بازنمایی معلولیت، سیاستهای مراقبتی و نظارتی بدن، قرائت سمپتوماتیک (درک و تفسیر و ارزیابی) و الگوهای پزشکی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی آنها سروکار دارد. در گفتمان توانمندسالارانه، معلولیت اغلب با کلیشههای منفی نشاندار میشود. بخش ...
بیشتر
شاخهای از مطالعات معلولیت، بیش از آنکه ناظر به وجه زیستی بدن، بیماری و معلولیت باشد، با نحوۀ بازنمایی معلولیت، سیاستهای مراقبتی و نظارتی بدن، قرائت سمپتوماتیک (درک و تفسیر و ارزیابی) و الگوهای پزشکی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی آنها سروکار دارد. در گفتمان توانمندسالارانه، معلولیت اغلب با کلیشههای منفی نشاندار میشود. بخش عمدهای از ضربالمثلها، کنایهها، فولکلور و داستانها دربردارندة طرحوارهها و استعارههای منفی در باب معلولیت هستند. در نظمهای گفتمانی توانمندسالارانه، معلولیت، تحت تأثیر الگوهای اخلاقی و دینی (کیفر، گناه)، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک قرار میگیرد و با مفهومهایی چون داغِ ننگ، اقلیتسازی، طَرد و آلودهانگاری، شرّ و زشتی و گناه همراه میشود. در حکایتهای هزارویک شب، هویت معلولان بهطور عام با مفهومهایی چون شرارت، ترس، ننگ، ترحم، تحقیر، تمسخر و شومانگاری، لمس تابو و دچاربودن به طلسم و جادو پیوند یافته است. در این اثر پیوسته با بدنهای نشاندار و گروتسک مواجه میشویم. در اکثر قصهها، شخصیتهای مثبت و قهرمانان، از زیبایی و سلامت جسمی برخوردارند و درمقابل، شخصیتهای منفی و ضدقهرمانها و عفریتها و اجنّه با نقصهای ظاهری توصیف میشوند. روش پژوهش این مقاله، تحلیل گفتمان است، گرچه به اقتضای متن و مسئله از نظریههای معطوف به بدن، بیماری و معلولیت هم بهره گرفته شده است.
علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
محسن پورمختار
چکیده
در بین حدود هفتاد قول که از شاه بن شجاع کرمانی باقی مانده است، دوازده قول به نام عارفان دیگری هم نقل شده است. هشت قول به نام ذوالنون مصری، یک قول به نام بایزید بسطامی، دو قول به نام ابوعثمان حیری نیشابوری و یک قول به نام ابوسعید ابوالخیر. در مقاله حاضر در باب گوینده اصلی این دوازده قول بحث شده و بر پایه استدلالهای ذیل، انتساب آنها به ...
بیشتر
در بین حدود هفتاد قول که از شاه بن شجاع کرمانی باقی مانده است، دوازده قول به نام عارفان دیگری هم نقل شده است. هشت قول به نام ذوالنون مصری، یک قول به نام بایزید بسطامی، دو قول به نام ابوعثمان حیری نیشابوری و یک قول به نام ابوسعید ابوالخیر. در مقاله حاضر در باب گوینده اصلی این دوازده قول بحث شده و بر پایه استدلالهای ذیل، انتساب آنها به شاه کرمانی مرجّح دانسته شده است. یک: راویان سخنان شاه کرمانی دارای اعتبار ویژهاند. راوی نخست ابوعبدالرحمان سُلمی نیشابوری، اقوال شاه را از طریق دو تن از شاگردان برجسته ابوعثمان حیری روایت کرده و حیری خود شاگرد شاه بوده و سخنان او را در دفتری مخصوص نگاشته بوده است. راوی دوم خواجه علی سیرجانی علاوه بر اینکه یکی از مشایخ بزرگ تصوف است و صاحب کتاب مهم البیاض و السواد، همشهری شاه و از علاقهمندان جدی اوست. دو: اقوال سهگانی یعنی سخنانی که در آنها از نشانههای سهگانه یاد شده، یک ویژگی مهم سبکی سخنان شاه شجاع کرمانی به شمار میروند و انتساب آنها به شاه کرمانی پذیرفتنیتر است. سه: طبق قاعده استناد به اشهر طبیعی است که سخنان شاه کرمانی به عارفان مشهورتر از او منسوب شدهباشند.چهار: حجم فوق العاده کتاب حلیة الأولیاء و کثرت نسبی سخنان ذوالنون در آن امکان انتساب اشتباه به او را بیشتر میکند.
علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
امیرحسین همتی
چکیده
قرن پنجم، در سیرِ تاریخیِ تصوّف، دوران طلایی این مَسلک، از نظر بالندگی است. ظهورِ مشایخ متعدد، و همچنین کمالِ تعدادی از عالمانِ عارف را در این دوران میتوان دید. بررسیِ احوال و مقاماتِ برجای مانده از معاریفِ این روزگار، مشخص میکند میانِ برخی از ایشان، صرف نظر از تقارن در ایامِ حیات، یا اشتراک در زیستبومِ جغرافیایی، روابطی ...
بیشتر
قرن پنجم، در سیرِ تاریخیِ تصوّف، دوران طلایی این مَسلک، از نظر بالندگی است. ظهورِ مشایخ متعدد، و همچنین کمالِ تعدادی از عالمانِ عارف را در این دوران میتوان دید. بررسیِ احوال و مقاماتِ برجای مانده از معاریفِ این روزگار، مشخص میکند میانِ برخی از ایشان، صرف نظر از تقارن در ایامِ حیات، یا اشتراک در زیستبومِ جغرافیایی، روابطی از نوع استادی و شاگردی، یا پیوندهای مرادی و مریدی، و همچنین ملاقات و مُراوده، برقرار بوده است. دو تن از نامآورانِ زمانۀ مذکور، که مناسباتی ویژه میانِ ایشان وجود داشت، ابوالقاسم قشیری و ابوسعیدابوالخیر هستند. این در حالی است که برخی بر مبنای چند استدلالِ کلی، ضمن انکارِ مُراودات این دو، هر سندِ تاریخی را که در این باب وجود دارد، ساختگی میدانند. این جُستار در پیِ آن است تا ضمن بحث دربارۀ این استدلالها، با بهرهگیری از اسنادِ کهن، و استناد به آنچه مؤیدِ اعتبارِ آنهاست، صحت یا سُقمِ مناسبات این دو شیخ را در بوتۀ نقد قرار دهد. نتایجِ حاصل از این پژوهش مؤید آن است که میانِ قشیری و ابوسعید، مراوداتی ویژه، نه فقط میانِ دو شخص، بلکه تا حدِّ شکلگیریِ روابطِ مستحکمِ خانوادگی، برقرار بوده است.
علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
اسدالله واحد؛ هادی صادقی؛ محمد مهدی پور؛ ابراهیم رنجبر
چکیده
«احمد یسوی» یکی از مشایخ مشهور و تأثیرگذار در خطّۀ ترکستان در قرن ششم بوده است. حرکت صوفیانه و سلوک عرفانی وی به نام «یسویّه» در جهان اسلام شهرت یافته است که در اسلامی شدن آناتولی نقش مهمی ایفا کردهاست و با فراز و نشیبهایی در آسیای صغیر حیات داشته است. یسویّه به عنوان اولین طریقتی تلقّی میشود که در میان ترکان پدید آمد؛ ...
بیشتر
«احمد یسوی» یکی از مشایخ مشهور و تأثیرگذار در خطّۀ ترکستان در قرن ششم بوده است. حرکت صوفیانه و سلوک عرفانی وی به نام «یسویّه» در جهان اسلام شهرت یافته است که در اسلامی شدن آناتولی نقش مهمی ایفا کردهاست و با فراز و نشیبهایی در آسیای صغیر حیات داشته است. یسویّه به عنوان اولین طریقتی تلقّی میشود که در میان ترکان پدید آمد؛ این جریان دینی ابتدا در شهر «یسی» یا «ترکستان» پدیدآمد و سپس آوازۀ آن کل ماوراءالنّهر را درنوردید و در آسیای صغیر نیز گسترش یافت. اهمّیّت اصلی طریقت یسویّه از این منظر است که توانست متناسب با سطح اندیشه، زبان و فرهنگِ ترکمانان، از ترکستان تا آناتولی، عقاید عرفانی و آداب و اصول صوفیانهشان را اشاعه و تبلیغ کند و با استفاده از اشعار عامیانۀ آهنگینی که ریشه در روح ملّی و آداب آن قوم داشت، روح بسیط و بیآلایش آنها را مجذوب اسلام و تصوّف کند و در نهایت فرهنگ و اجتماع آسیای صغیر را آمادۀ ورود و پذیرش آرای فرقههای مختلفی که اغلب آنها اصل خراسانی داشت، گرداند. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی در مورد نقد و بررسی آراء و آدابِ یسویّه و گسترش این طریقت در آسیای صغیر صورت نپذیرفتهاست. نگارندگان این پژوهش برآنند که با استناد به آثار مکتوب و منسوبِ شخصِ احمد یسوی، به شرح و تفسیر عقاید صوفیانه و آداب طریقت یسویّه و تطبیق آنها با تصوّف خراسان بپردازند تا از این طریق ماهیّت عرفانی و تأثیر فرهنگی و فکری این طریقت در آسیای صغیر آشکار و مشخّص شود.
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
ابراهیم اقبالی؛ اباصلت احمدی دیزج؛ محمد خاکپور؛ محمدرضا عابدی
چکیده
مشتاقان فرهنگ و ادب ایرانی همواره در کشورهایی مانند هند، پاکستان، افغانستان و ... در پی التذاذ ادبی و دریافت صحیح از متون فارسی بوده، در تفهیم آنها اهتمام ورزیده و به شرح آثاری مثل شرفنامه نظامی گنجوی پرداختهاند. نگارندگان در این مقاله به روش کتابخانهای به کاربرد واژهها، ریختشناسی نوشتاری و دستور زبان در نسخ خطی شروح شرفنامة ...
بیشتر
مشتاقان فرهنگ و ادب ایرانی همواره در کشورهایی مانند هند، پاکستان، افغانستان و ... در پی التذاذ ادبی و دریافت صحیح از متون فارسی بوده، در تفهیم آنها اهتمام ورزیده و به شرح آثاری مثل شرفنامه نظامی گنجوی پرداختهاند. نگارندگان در این مقاله به روش کتابخانهای به کاربرد واژهها، ریختشناسی نوشتاری و دستور زبان در نسخ خطی شروح شرفنامة نظامی گنجوی تأکید نموده با توجه به ویژگیهای زبانی و سبکی آنها را به دلیل هم-پوشانی و همسانی نثرشان توصیف میکنند. نتایج این بررسی بعد از معرفی مختصر نسخ خطی شروح شرفنامه بهعنوان متون علمی- ادبی نشاندهندۀ آن است که همه شارحان با نگرش به محدوده مکانی آنها، شبهقاره هند، بر زبان فارسی تسلط خوبی داشته و معانی و مفاهیم را با واژگان و جملاتی ساده، قابلفهم، صریح، روشن و منطبق با زبان معیار هند و حتی ایران آن زمان مستقیم انتقال دادهاند. در عین سادهنویسی، از واژههای عربی و بومی یا اصطلاحات فنون ادبی و دیگر علوم و نیز آیات قرآنی و احادیث و عبارتهای عربی بهره برده، از اطناب و زیادهگویی و کاربرد واژههای مترادف و پیدرپی پرهیزکردهاند. علاوه بر این در شروح خطی مختصات دستوری مانند ترکیبات نحوی اضافی وصفی، ترکیبات و تکیهکلامهای عربی، آیات و احادیث، افعل تفضیل، حروف و اسامی و افعال ساده و کهن استفادهشده و نثر آنها را از یکدستی دور کرده است پس سبک آنها ازنظر واژگان و ریختشناسی، در مؤلفههای گزینش، ابداع و ساخت واژگان و رسمالخط بیشتر منطبق با ویژگیهای نثر دوره غزنوی و سلجوقی (بینابین) بوده، نشانگر علمی بودن نثرآنهاست.
علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
رحمان مشتاقمهر؛ مهناز نظامی عنبران
چکیده
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظهای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت میشود که مولانا در سرایش آنها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آنها الهام گرفتهاست. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات ...
بیشتر
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظهای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت میشود که مولانا در سرایش آنها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آنها الهام گرفتهاست. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات شعرای پیش از خود رفتهاست. در این پژوهش با بررسی و مقایسۀ رباعیات مولانا با رباعیات موجود و در دسترس شعرای پیشین، تا حدودی سرچشمهها و منابع الهامگیری و تأثیرپذیری مولانا از رباعیات پیشینیان مشخص گردید. در نقد ادبی معاصر، در زمینۀ رابطۀ یک متن با متون دیگر، این مقوله از رباعیات مولانا در نظریۀ بینامتنیت ژنت در دو حوزۀ بینامتنیت غیر صریح و ضمنی قرار گرفته و با آن قابل انطباق است. مولانا از شعرای متقدم بسیاری در رباعیاتش الهام گرفتهاست، اما در این میان عمدهترین سرچشمههای الهامگیری او در رباعیاتش به شعرایی از قبیل سنایی، اوحدالدین کرمانی، عطار و خیام نیشابوری تعلق دارد.
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
نرگس اسکویی
چکیده
فرانمایی احساس یکی از مبادی مهم و اساسی ایجاد ارزشهای زیباشناسانه در متون ادبی و هنری است. هنر فرانمودی، موقعیت خلق وضعیت جدید، اعتراض و نوسازی قواعد را برای هنرمند فراهم میآورد. فرانمود، یک روش هنری برای توصیف آثاری است که در آن هنرمند بهمنظور تعبیر، تفسیر و هیجانیتر کردن نمود عواطف و یا حالات درونی، دست به کژنمایی واقعیت، ...
بیشتر
فرانمایی احساس یکی از مبادی مهم و اساسی ایجاد ارزشهای زیباشناسانه در متون ادبی و هنری است. هنر فرانمودی، موقعیت خلق وضعیت جدید، اعتراض و نوسازی قواعد را برای هنرمند فراهم میآورد. فرانمود، یک روش هنری برای توصیف آثاری است که در آن هنرمند بهمنظور تعبیر، تفسیر و هیجانیتر کردن نمود عواطف و یا حالات درونی، دست به کژنمایی واقعیت، ارزشها و هنجارها میزند. مسالۀ اصلی تحقیق حاضر، تبیین جایگاه مهم فرانمایی احساس، مضامین و شگردهای ایجاد آن، در تبیین هیجانات، اعتراضات، عواطف و تجربیات درونی و اثرگذاری حسی بر مخاطب در شعر مکتب آذربایجانی بوده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. جامعۀ آماری تحقیق، آثار شاعران سرآمد این مکتب (خاقانی، نظامی، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی و مهستی گنجوی) بوده است. ماحصل پژوهش حاکی از آن است که: در مکتب آذربایجانی مؤلفههای اصلی نظریۀ فرانمایی احساس، یعنی هنر انسانی، اعتراض و میل به تغییر و اصلاح و فراروی از معیارهای منطقی و سنتی ادبی برای بهتصویر درآوردن تفکر و زیست انسان بسیار پررنگ است. فرانمایی احساس در گونههای غنایی این شعر (مدح، هجو، مفاخره، شکواییه، حسب حال، مرثیه، تغزل و ...) در مضامین مربوط به «خود»، «دیگری» و «شرایط زیست» بسیار پربسامد است و از شگردهای بسیار و بهگونۀ شاخص: اغراق، نماد و انواع استعاره، تضاد و پارادوکس، تکرار و تنسیقالصفات (صفت+تشبیه+تلمیح+اسطوره) و روشهای تعلیلی برای فرانمود آن در آثار این مکتب، استفاده شده است.
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
حیدر نعیم حمزه الزوامل
چکیده
محور جانشینی و همنشینی دو محور در زبانشناسی است. از دید یاکوبسن این دو فرایند، در هنر کلامی به ترتیب در دو نقش استعاری و مجازی ظاهر میشوند و روشی برای تشخیص سبکهای ادبی و هنری به شمار میروند. ادبیات فارسی چندین دورهی مشخص ادبی دارد که بر اساس گرایش شعرا به این محورها میتوان آنها را سبکشناسی کرد. در ادوار زبان فارسی آثاری را ...
بیشتر
محور جانشینی و همنشینی دو محور در زبانشناسی است. از دید یاکوبسن این دو فرایند، در هنر کلامی به ترتیب در دو نقش استعاری و مجازی ظاهر میشوند و روشی برای تشخیص سبکهای ادبی و هنری به شمار میروند. ادبیات فارسی چندین دورهی مشخص ادبی دارد که بر اساس گرایش شعرا به این محورها میتوان آنها را سبکشناسی کرد. در ادوار زبان فارسی آثاری را مشاهده میکنیم که در جواب و استقبال از آثار مشهور و به همان قالب و سبک با محور همنشینی و جانشینی سروده شدهاند که در اصطلاح به آنها «مجابات» گفته میشود. ویژگی این دست اشعار، وجود نشانههایی در کلام است که مخاطب را به سرمشق و سراینده آن هدایت میکند. اهمیت فن جواب که مختص ایرانیان است در این است که سبب گسترش و فراگیری شعر از لحاظ معنایی میشود و آن را در فضایی ناتمام و ادامهدار قرار میدهد. ازاینرو، به سبب اهمیت و جایگاه فن مجابات در ادبیات فارسی، در این مقاله با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش ادبی و نحوهی کارکرد محورهای زبانی همنشینی و جانشینی در برخی از اشعار جوابی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد شاعران در جوابگوییهای خود مطابق محور مدنظر سرمشق و متناسب با آن به این امر اهتمام ورزیدهاند.
علمی- پژوهشی
بلاغت و دستور زبان فارسی
فاطمه هجری؛ امیر مومنی
چکیده
ایجاز از مباحث مهم در دانش معانی است و دو گونه دارد؛ ایجاز حذف و ایجاز قصر. این بحث در متون بلاغی چنان که باید تدوین و تشریح نشده و چارچوب نظری روشنی برای شناخت مفهوم آن به خواننده ارائه نشده است. دقیق نبودن نمونهها، تداخل مثالهای اطناب در ایجاز، درک نادرست از مفهوم «کوتاهی جمله»، محدود و تکراری بودن مثالها، زیادهگویی و ...
بیشتر
ایجاز از مباحث مهم در دانش معانی است و دو گونه دارد؛ ایجاز حذف و ایجاز قصر. این بحث در متون بلاغی چنان که باید تدوین و تشریح نشده و چارچوب نظری روشنی برای شناخت مفهوم آن به خواننده ارائه نشده است. دقیق نبودن نمونهها، تداخل مثالهای اطناب در ایجاز، درک نادرست از مفهوم «کوتاهی جمله»، محدود و تکراری بودن مثالها، زیادهگویی و تعدد نابجای عنوانها، و عربیمآبی و نامأنوسگرایی، از دلایل این امر است. افزون بر آن، بحث حذف در مبحث جملههای خبری نیز آمده است (حذف مسندالیه، مسند)؛ اما دربارۀ نسبت آن با ایجاز حذف سخنی نرفته است. مهمترین این کاستیها دقت نکردن در ارائۀ مثالهاست که بیشتر حاصل تداخل نمونههایی از هر دو نوع ایجاز، در نظر نگرفتن تمامی موارد حذف یا قصر است. اساسیتر اینکه بلاغتنویسان هر جملۀ کوتاهی را در زمرۀ ایجاز قصر قرار دادهاند، در حالی که دو شرط اصلی برای در زمرۀ ایجاز قصر قرار دادن جملههای کوتاه، مناسبت با تعریف ایجاز گنجاندن معانی بسیار در الفاظی اندک و وجود معانی مختلف و مکمل در جملههای کوتاهِ متعدد و پیدرپی است. برایناساس تشریح و نقد این پراکندگیها ضروری مینماید و میتواند افزون بر رفع کاستیهای مذکور، سبب انسجام مبحث ایجاز در متون بلاغی و بهرهوری بیشتر از آن شود. در مقالۀ حاضر کوشش شده است با بازخوانی تحلیلی-انتقادی آثار بلاغت نویسان فارسی در گذشته و امروز، به نقد مباحث مرتبط با ایجاز، پرداخته شود.
علمی- پژوهشی
ادبیات داستانی
منوچهر جوکار؛ منوچهر تشکری؛ معصومه دلفان
چکیده
گروتسک شبهگونهای است که نویسنده یا گویندهی آن، ناهنجاریهای فردی و اجتماعی را با اغراقی ناخوشایند و همزمان انزجارآمیز و خندهدار به سخره میگیرد. عناصرگروتسک در یک اثر ادبی و هنری فضایی دوگانه ایجاد میکند و ساختاری میآفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ گروتسک در آن واحد هم مجذوب میکند و هم میرماند، ...
بیشتر
گروتسک شبهگونهای است که نویسنده یا گویندهی آن، ناهنجاریهای فردی و اجتماعی را با اغراقی ناخوشایند و همزمان انزجارآمیز و خندهدار به سخره میگیرد. عناصرگروتسک در یک اثر ادبی و هنری فضایی دوگانه ایجاد میکند و ساختاری میآفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ گروتسک در آن واحد هم مجذوب میکند و هم میرماند، هم میخنداند و هم میهراساند. گروتسک معمولاً سیمای انسان و هرآنچه را دستمایه قراردادهاست، به شکلی مبالغهآمیز و دستکاریشده نشان میدهد و با ساختارهای منظم و منطقی همچون توالی زمان و روابط علی و معلولی چنان رفتار میکند که انگار وقوع آنها به نحوِ دیگری هم امکانپذیراست. رمان داییجان ناپلئون نوشتهی ایرج پزشکزاد، از جمله آثار داستانی است که در آن از عناصر و فضاهای گروتسکی برای نقد برخی پندارها و رفتارهای جامعهی ایرانی به خوبی بهره برداری شده است. در این رمان، 136 عنصر گروتسکی وجود دارد که از این میان، عنصر « نابهنجاری» دارای فراوانی بیشتری است و نوع این نابهنجاری هم عمدتاً پنداری و رفتاری است؛ همچنین در عنصر گروتسکی«وحشت و کمیک»- که در این رمان پس از نابهنجاری دارای بسامد است- سویهی کمیک و خندهآوری بر سویهی وحشت و هراسناکی آن فزونی دارد.
علمی- پژوهشی
ادبیات داستانی
مهناز ابهری؛ منیژه فلاحی؛ علی اسکندری
چکیده
بررسی و تحلیل چگونگی تقابل سنت و تجدد در تاریخ ایران بر اساس رمان« طوبا و معنای شب»اثر شهرنوش پارسی پور است. رمان شامل رخدادهای چند دورۀ پرحادثه از تاریخ معاصر ایران است که با محور قرار دادن زندگی طوبا، می باشد. حوادث رمان در متن تحولات سیاسی از آستانۀ جنبش مشروطه خواهی تا دهه های پایانی حکومت پهلوی دوم و مبارزات می گذرد. پارسی ...
بیشتر
بررسی و تحلیل چگونگی تقابل سنت و تجدد در تاریخ ایران بر اساس رمان« طوبا و معنای شب»اثر شهرنوش پارسی پور است. رمان شامل رخدادهای چند دورۀ پرحادثه از تاریخ معاصر ایران است که با محور قرار دادن زندگی طوبا، می باشد. حوادث رمان در متن تحولات سیاسی از آستانۀ جنبش مشروطه خواهی تا دهه های پایانی حکومت پهلوی دوم و مبارزات می گذرد. پارسی پور درخلال آن زندگی نسلها را با محوریت زندگی طوبا به تصویر کشیده است. از این چشم انداز، رمان «طوبا و معنای شب» داستان زندگی وکشاکشهای انسان است که علاوه بر زیستن در متن کشاکشهای سیاسی و اجتماعی، درگیر آشوبها و درگیریهای روانی برخاسته از موج تجدد خویش است.نتایج نشان می دهد که تقابل سنت و تجدد از آستانۀ مشروطیت تا وقوع انقلاب در عرصه های مختلف جامعۀ ایران جریان داشته و علاوه بر حوزۀ سیاست و حکمرانی، مناسبات خانوادگی و اجتماعی را نیز دگرگون کرده است. درهرزمان از این دوره، از یک سو پیشروی جلوه ها و نمودهای تجدد در عرصۀ فردی و اجتماعی، سیاسی است و از سوی دیگر مقاومت معیار ها و موازین سنت را در برابر تجدد می توان مشاهده کرد. یافته ها مؤید آن است که رویکرد اقشار مختلف جامعه به تجدد، متناسب با میزان تحصیلات، خاستگاه طبقاتی و اجتماعی آنان از یکدیگر تمایز می یابد. از این حیث، می توان آن ها را در سه طیف پذیرندگان مبانی و اندیشه های تجدد ، مخالفان ابعاد اجتماعی و سیاسی تجدد و سرگشتگان در برابر تجدد صورتبندی کرد.
علمی- پژوهشی
شعر معاصرایران
عباس باقی نژاد
چکیده
فصل پاییز و پدیدهها و عناصر پاییزی، از موضوعات محوری در شعر کودک به شمار میآیند. در این نوشتار، رویکرد شاعران کودک و انگیزههای آنان در بهرهمندی از جاذبههای دیداری و قابلیتهای طبیعی و زیستی فصل پاییز بررسی و تبیین شده؛ همچنین، چگونگی بهرهمندی شاعران کودک از ظرفیتهای نمادین و اساطیری پاییز در جهت دستیابی به اهداف شعر ...
بیشتر
فصل پاییز و پدیدهها و عناصر پاییزی، از موضوعات محوری در شعر کودک به شمار میآیند. در این نوشتار، رویکرد شاعران کودک و انگیزههای آنان در بهرهمندی از جاذبههای دیداری و قابلیتهای طبیعی و زیستی فصل پاییز بررسی و تبیین شده؛ همچنین، چگونگی بهرهمندی شاعران کودک از ظرفیتهای نمادین و اساطیری پاییز در جهت دستیابی به اهداف شعر کودک، تشریح و تحلیل گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بعضی از اشعاری که با موضوعیت پاییز در حوزۀ شعر کودک آفریده شدهاند، در ایجاد پیوند عاطفی و هنری، میان مظاهرِ فصلِ پاییز و مخاطبان کودک موثر بوده؛ همچنین در آشناساختن خوانندگان با محیط پیرامون و دگرگونیهایی که به واسطۀ رسیدن فصل پاییز در طبیعت و نیز در حیطۀ زندگی انسانی رخ میدهد، نقش ایفا میکنند؛ دیگر اینکه اشعار پاییزی کودکان بر اساس نمونههای مورد رجوع در این پژوهش، قابل تفکیک به چند گونۀ کلی با عناوینِ «رویکرد تصویری»، «رویکرد کلاسیک»، «رویکرد تصویری- شناختی» و «رویکرد عام» توانند بود و هر یک از اینگونهها دارای ماهیت و مختصاتی مستقل بوده و برآیند نگرش، سبک و شیوۀ بیانی خاصی هستند که شاعران کودک از آن برخوردارند.