نظریه های ادبی
احسان خانی سومار؛ موسی پرنیان؛ خلیل بیگزاده
چکیده
پیرو پیشرفت علوم انسانی در قرن بیستم، نظریههای روایتشناسی پدیدار گشت که به عنوان علم ادبی نوظهور طرفداران بسیاری به خود جلب کرد. یکی از مباحث مطرح در روایتشناسی مسأله کانونیسازی است. ژرار ژنت کانونیسازی را به عنوان منظری برتر از دیدگاه برگزید که مفهومی فراتر از ادراک بصری دارد. این منظر زاویه دیدی است که اطلاعات زیادی به طور ...
بیشتر
پیرو پیشرفت علوم انسانی در قرن بیستم، نظریههای روایتشناسی پدیدار گشت که به عنوان علم ادبی نوظهور طرفداران بسیاری به خود جلب کرد. یکی از مباحث مطرح در روایتشناسی مسأله کانونیسازی است. ژرار ژنت کانونیسازی را به عنوان منظری برتر از دیدگاه برگزید که مفهومی فراتر از ادراک بصری دارد. این منظر زاویه دیدی است که اطلاعات زیادی به طور غیر صریح از رهگذر آن دیده، احساس، فهمیده و ارزیابی میشود. این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی انجام میگیرد بر آن است تا با معرفی کانونسازی، انواع و جنبههای آن را در رمان پرمخاطب قیدار بررسی کرده و اطلاعات روایی این اثر را سازماندهی کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد از حیث جنبۀ ادراکی، در روایت این اثر دو نوع کانونیگر «بیرونی» و «درونی» با موضع ادراک محدود و نامحدود، در تعامل هستند. زمان این رمان از نوع سیر خطی است. تداوم رویدادها جز در دو فصل پنجم و نهم، با حفظ زمان منطقی، بازگو میشوند و بیشتر حوادث، بسامد مفرد دارد. از نظر جنبۀ روانشناختی میتوان احساسات قهرمان این اثر را با احساسات نویسندۀ آن همسو دانست. ایدئولوژی حاکم بر فضای رمان قیدار که نشان از ایدئولوژی نویسندۀ این اثر دارد، به دنبال معرفی شخصیت آرمانی جامعۀ ایران است؛ شخصیتی با مرام پهلوانی، معتقد، مبارز و متعهد به خاک وطن که قیدار نمونۀ اعلای آن است. امیرخانی با استفاده از تنوع در کانونسازی و پرداختن به جنبههای مختلف آن، روایت رمان قیدار را به واقعیت اجتماعی نزدیک کرده و به میزان باورپذیری آن نزد مخاطب افزوده است.
نظریه های ادبی
محمد محمدیآغداش؛ بهنام محرم زاده
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی شاخهای جدید و بین رشتهای در علوم انسانی و بالاخص در حوزه نقد زبانشناختی است که در سالهای اخیر توسعه بیشتری پیدا کرده و در تحلیل مسائل مختلف سیاسی- اجتماعی و البته متون ادبی خودنمایی میکند. نورمن فرکلاف نظریه پرداز و بنیانگذار این جریان فلسفی-زبانشناختی در اواخر قرن بیستم میلادی با دریافت و گذر از نظریات ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی شاخهای جدید و بین رشتهای در علوم انسانی و بالاخص در حوزه نقد زبانشناختی است که در سالهای اخیر توسعه بیشتری پیدا کرده و در تحلیل مسائل مختلف سیاسی- اجتماعی و البته متون ادبی خودنمایی میکند. نورمن فرکلاف نظریه پرداز و بنیانگذار این جریان فلسفی-زبانشناختی در اواخر قرن بیستم میلادی با دریافت و گذر از نظریات نشانهشناسی، تأویلگرایی گادامر، دیرینهشناسی میشل فوکو و با رد آراء صرفا اقتصادگرایانهی نئوکمونیستها و با نگاهی به پساساختارگرایی دریدایی توانست مفهوم گفتمان قدرت و مردم را از طریق ساختهای ایدئولوژیک به دستآمده از صورتهای زبانی تازگی ببخشد.مقالهی حاضر میکوشد با رویکردی تطبیقی، مفهوم کلیدی و کلان مدرنیته را در بافت موقعیتی رمانهای مدیر مدرسه از جلال آل احمد و سفر به انتهای شبِ لویی-فردینان سِلین فرانسوی، که اصطلاح مدرنیته به عنوان گفتمان قدرت در رمانهای نیمه اتوبیوگرافیک (خود زندگینامه) مذکور در تضاد با گفتمان رسمی قهرمانهای داستان است، بر اساس رویکرد نظری نورمن فرکلاف تحلیل و بررسی کند. باید گفت که آل احمد در مدیر مدرسه قصد انتقاد از عواقب جامعهای را دارد که غربزده شده و به تقلید از مدرنیتهی غربی اخلاق، معنویات و فرهنگ سنتی را به فراموشی سپردهاست. سِلین نیز در سفر به انتهای شب با دنیای پست مدرن غرب و گفتمان مدرنیته که در جایگاه گفتمان قدرت قرار دارد، رسم و رسوم جاری بین افراد جامعه را، که تحت تاثیر پدیدهی مدرنیزاسیون دولتی و ظهور بیش از پیش ماشینهای صنعتی هویت انسانی خود را باختهاند، در قالب جملات قصار و لحن عامیانه به دیدهی تحقیر مینگرد.
نظریه های ادبی
صدیقه کبری صدقیانی؛ حمیدرضا فرضی؛ ناصر دشت پیما
چکیده
زمان به عنوان یک عنصر مهم در رمان نویسی، از مؤلفههای اساسی در آفرینش رمان به شمار میرود و جایگاهی بنیانی در روایت دارد به گونهای که به پندار برخی، ویژگی شناسایی روایت، منش زمانمند آن است. بازیهای زمانی نویسندگان علاوه بر افزایش جذابیت روایت، نشانگر نحوۀ گزینش رویدادها از سوی نویسنده است و با بررسی آن به اهمیت یک رویداد در نظر ...
بیشتر
زمان به عنوان یک عنصر مهم در رمان نویسی، از مؤلفههای اساسی در آفرینش رمان به شمار میرود و جایگاهی بنیانی در روایت دارد به گونهای که به پندار برخی، ویژگی شناسایی روایت، منش زمانمند آن است. بازیهای زمانی نویسندگان علاوه بر افزایش جذابیت روایت، نشانگر نحوۀ گزینش رویدادها از سوی نویسنده است و با بررسی آن به اهمیت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی میبریم. ژرار ژنت نظریه پرداز ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریۀ زمان روایی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای پیشبرد روایت داستانی نقش قابل توجهی داشته است. با توجه به همین نکته در پژوهش پیش رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی عوامل مؤثر بر شتاب روایت در رمان تاتارخندان غلامحسین ساعدی براساس نظریۀ روایتپردازی ژرار ژنت پرداخته شده است. بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی، کنشها و رویدادها در طول چه مدتی از زمان رخ داده و در سنجش هر یک از برهههای زمانی چه حجمی از کتاب به آنها اختصاص یافته است. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که در رمان تاتار خندان نویسنده با بنانهادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی، داستانی مدرن خلق میکند که عنصر زمان در آن نقش اساسی دارد. با تکیه بر نظریۀ"زمانمندی روایت ژرار ژنت"میتوان نتیجه گرفت که در بخشهای مختلف رمان تاتار خندان به دلیل کاربرد بیشتر عوامل کاهش دهندۀ سرعت روایی متن، شتاب؛ منفی و سرعت روایت کند است.
نظریه های ادبی
بهداد بیرانوند؛ جمیله اخیانی؛ امیر مؤمنی هزاوه
چکیده
««دیگری» مفهومی وابسته به هویت فردی است و هویت فردی فقط وقتی معنا پیدا میکند که با دیگران سنجیده شود. مفهوم «دیگری» حاصل معرفتشناسی و هستیشناسی انسان مدرن است که زندگی و تجاربی متفاوت از انسان کهن دارد. این مفهوم که با ماهیت مباحث ادبی نیز سازگار است، میتواند مبتای تازهای برای تحلیل آثار ادبی باشد و پنجرة تازهای ...
بیشتر
««دیگری» مفهومی وابسته به هویت فردی است و هویت فردی فقط وقتی معنا پیدا میکند که با دیگران سنجیده شود. مفهوم «دیگری» حاصل معرفتشناسی و هستیشناسی انسان مدرن است که زندگی و تجاربی متفاوت از انسان کهن دارد. این مفهوم که با ماهیت مباحث ادبی نیز سازگار است، میتواند مبتای تازهای برای تحلیل آثار ادبی باشد و پنجرة تازهای به آثار ادبی بگشاید .یکی از انواع ادبی که میتوان مفهوم دیگری را در آن کاوید و تابهحال از این جهت مورد توجه قرار نگرفته، «مَثَل» یا «ضربالمثل» است که به دلیل فقدان گفتگومندی منجر به حذف «دیگری» میشود. سعدی از شاعران و نویسندگانی است که هم از ضربالمثل استفاده فراوان کرده و هم در شیوه سخنوری کوشیده است کلام خود را به ساختار ضربالمثل نزدیک کند. وی با شناخت دقیق قابلیتهای زبان فارسی و نیز ظرفیتهای خاص مَثَل، بسیاری از سخنان خود را مثلواره ارائه و البته از این راه نظرات خود را به دیگران القا کرده است. او با استفاده از ویژگیهای خاصی از ضربالمثل ازجمله: «مخاطب قرار دادن»، «هشداردادن»، «استفاده از نام اشخاص مشهور»، «استفاده از طنز»، «استفاده از جادوی مجاورت»، «تحقیر کردن» و «تشبیه به حیوانات»، نظر خود را القا و خودآگاه یا ناخودآگاه «دیگری» را حذف میکند. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل ساختار ضربالمثل، شیوة استفادة سعدی از این صورت ادبی به قصد حذف «دیگری» و القای هنرمندانة سخن به دیگران در گلستان و بوستان بررسی میشود.
نظریه های ادبی
فضل الله خدادادی
چکیده
تعمق در بوطیقای روایتِ مخزنالاسرار نظامی نشان میدهد که کلیت ساختار این اثر، گفتمانی مشتمل بر بیست مقاله با موضوعات متنوع است که شاعر در هر مقاله برحسب گفتمانی اخلاقی- دینی به طرح موضوعاتی نظیر آفرینش، جایگاه انسان، ارزش سخن، بیاعتباری دنیا و...پرداخته است. از دیدگاه نشانه - معناشناسی آنچه در این گفتمان مهم به نظر میرسد، روش چینش ...
بیشتر
تعمق در بوطیقای روایتِ مخزنالاسرار نظامی نشان میدهد که کلیت ساختار این اثر، گفتمانی مشتمل بر بیست مقاله با موضوعات متنوع است که شاعر در هر مقاله برحسب گفتمانی اخلاقی- دینی به طرح موضوعاتی نظیر آفرینش، جایگاه انسان، ارزش سخن، بیاعتباری دنیا و...پرداخته است. از دیدگاه نشانه - معناشناسی آنچه در این گفتمان مهم به نظر میرسد، روش چینش و توسعۀ معنایی کلام شاعر است، چراکه در هر مقاله از کلیات شروع کرده و بهتدریج – بهخصوص در ابیات پایانی هر مقاله-، سخن خود را با هنرمندی به سمتی میبرد که سپسِ آن حکایتی مرتبط با موضوع و معنای گفتمان مقاله میآورد و با این کار علاوه بر معنای تازه بخشیدن به گفتمان، بستری برای ایجاد بسط و اثبات معنایی گفتمان فراهم میآورد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فرایند بسط و اثبات معنا در گفتمان مخزنالاسرار است، بنابراین نگارنده جهت اثبات ادعاها و همچنین علمیکردن نتایج کار، از نظریۀ «روش سازی معنایی» ونسان ژوو (1997) مدد گرفته است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی فراهم آمده نشان میدهد که نظامی در مخزنالاسرار در هر مقاله ابتدا اطلاعاتی کلی در یک گفتمان با فضای خاص میآورد، سپس با محدود کردن دامنۀ کلام، سخن خود را به حکایتی متصل میکند که مضمون آن با ارزیابی یک شخصیت داستانی، مؤید و بسط دهندۀ معنا و مضمون گفتمان در آن مقاله است.
نظریه های ادبی
اسدالله واحد؛ محمّد علی کرم فر
چکیده
عصر صفوی از دورههای مهمّ در تاریخ زبان و ادب فارسی است که آثار ذیقیمتی از شعرا و ادبای جغرافیای فرهنگی این دوره به یادگار مانده است. حوزۀ فرهنگی شبه قارة هند و آسیای مرکزی، در این عهد اهمّیّت بیشتری داشته و سهم دانشمندان هند در حوزۀ لغت، نقد و زبانشناسی، گاه بیشتر از ادیبان ایرانی بودهاست. یکی از برجستهترین چهرههای ادبی شبه ...
بیشتر
عصر صفوی از دورههای مهمّ در تاریخ زبان و ادب فارسی است که آثار ذیقیمتی از شعرا و ادبای جغرافیای فرهنگی این دوره به یادگار مانده است. حوزۀ فرهنگی شبه قارة هند و آسیای مرکزی، در این عهد اهمّیّت بیشتری داشته و سهم دانشمندان هند در حوزۀ لغت، نقد و زبانشناسی، گاه بیشتر از ادیبان ایرانی بودهاست. یکی از برجستهترین چهرههای ادبی شبه قاره، سراج الدّین علیخان آرزوست که با و تصنیف بیش از بیست اثر، خدمات شایانی به ادب فارسی نمودهاست. مثمر یکی از آثار ارزشمند اوست. آرزو در این کتاب در باب مسائل زبانشناسی، فرآیندهای واجی ابدال، قلب، کاهش و افزایش واجی و تصرّفات ایرانیان در واژگان عربی و هندی سخن گفتهاست. او در نگارش این اثر به کتاب المُزهر سیوطی نظر داشتهاست. آرزو از پیشگامان گسترة زبانشناسی و جزء نخستین کسانی است که به سازواری میان زبان فارسی و هندی پی بردهاست. این اثر، فصولی دربارة سازواری و توافق فارسی و عربی، فارسی و هندی و تفریس آمده و سازواری واژگان فارسی و هندی را از جهات گوناگون بررسی شدهاست و علاوه بر آن در سرتاسر این اثر، کلمات متعدّدی را به تناسب موضوعات مطرحشده، مثال میزند. در این مقاله نگارندگان برآنند که برای مخاطبان با غور در اثر یادشده، با طرح شواهد، چشماندازی در زمینۀ سازواریهای زبان فارسی و هندی ارائه دهند.
نظریه های ادبی
ملیحه حدیدی؛ شهربانو صحابی؛ جلیل امیرپور داریانی
چکیده
نقد اسطورهای-کهنالگویی از رویکردهای نقادانۀ مدرنی است که در قرن بیستم با نظریات یونگ تحول یافت. یکی از روشهایی که منتقدان یونگی در تحلیل متون ادبیِ روایی بهکار میبرند بررسی این موضوع است که پیرنگ داستانها شامل چه رخدادهای کهنالگویی هستند. در این پژوهش ضمن تحلیل شخصیت منحصربهفرد برزویۀ طبیب، سعی شده است تحوّل روحی ...
بیشتر
نقد اسطورهای-کهنالگویی از رویکردهای نقادانۀ مدرنی است که در قرن بیستم با نظریات یونگ تحول یافت. یکی از روشهایی که منتقدان یونگی در تحلیل متون ادبیِ روایی بهکار میبرند بررسی این موضوع است که پیرنگ داستانها شامل چه رخدادهای کهنالگویی هستند. در این پژوهش ضمن تحلیل شخصیت منحصربهفرد برزویۀ طبیب، سعی شده است تحوّل روحی او بهعنوان قهرمانِ روایت، با رویکرد نقد کهنالگویی و با روشی نو، طی دو پیرنگ مورد بررسی قرارگیرد. بدین شرح که زندگی برزویه (قهرمان)، طبق پیرنگ «پاگشایی»، در مرحلۀ اول و دوم زندگی، با ماجراها و چالشهای روحی (بحران میانسالی) همراه است. او در مرحلۀ کشمکش روانی، در انتخاب راه درست زندگی، به تحقیق در ارباب دین پرداخته و با کنارهگیری از علم طب (نقاب) و خودداری از رذایل اخلاقی (سایه)، اعمال صالح و رعایت تقوی را سرلوحۀ خود قرارمیدهد و طبق پیرنگ «سیروسلوک»، با دعوت انوشیروان (پیک) به سفر مخاطرهآمیز هند (ناخودآگاه) میرود و طی آن بر دشواریها فائق میآید. او در سرزمین خاص، به جستجوی کتب (رشد و تمامیّت) میپردازد و با کمک (یاور)، و راهنمایی دوستی معتمد (پیر فرزانه)، به گنجینۀ کتب هندی دست مییابد. با ترس و دلهرهای کشنده (مرگ و تولدی دوباره) از آنها نسخهبرداری نموده و برای مردمان سرزمین خویش به ارمغان میآورد. در بازگشت به ایران، چرخۀ سفر از «من» به «خویشتن» را تکمیل نموده، تحول و مناعت طبع خود را با امتناع از قبول پاداش از خزانۀ پادشاه؛ اثبات میکند و نشان میدهد که رشد روانی او تکمیل شده و به درجۀ بلند کمال و تعالی رسیده است.