علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
محمد افشینوفایی؛ مهدی فیروزیان حاجی
چکیده
در این مقاله با هدف شناسایی و نمایاندن لایههای نهان ارتباطات گفتمانی در زبان و ساختار متنی صوفیانه، به بررسی مناقب اوحدالدین کرمانی، عارف و شاعر سدۀ ششم و هفتم، پرداخته شده است. بدین منظور عناصر زبانی (اسم و صفت، فعل، ضمیر، نشانۀ جمع، قید، مترادفات، اعداد) و عناصر ساختاری و مفاهیم مربوط به آنها (بافت و موقعیت، وارونگی و تعلیق واقعیت، ...
بیشتر
در این مقاله با هدف شناسایی و نمایاندن لایههای نهان ارتباطات گفتمانی در زبان و ساختار متنی صوفیانه، به بررسی مناقب اوحدالدین کرمانی، عارف و شاعر سدۀ ششم و هفتم، پرداخته شده است. بدین منظور عناصر زبانی (اسم و صفت، فعل، ضمیر، نشانۀ جمع، قید، مترادفات، اعداد) و عناصر ساختاری و مفاهیم مربوط به آنها (بافت و موقعیت، وارونگی و تعلیق واقعیت، نفی نقد و پرسشگری) و پیوند با گفتمانهای غالب (انبیا، نظام خلافت و حکومت، بزرگان عرفان و تصوف و متون دیگر) در سه مرحلۀ توصیف، تبیین و تفسیر بررسی شده است و سرانجام با مقایسۀ حکایتی مشترک در مناقب و تذکرة الأولیاء عطار، کار تحلیل انتقادی و ساختارشناسی تطبیقی متن در این نمونه به انجام رسیده است.در این مقاله با هدف شناسایی و نمایاندن لایههای نهان ارتباطات گفتمانی در زبان و ساختار متنی صوفیانه، به بررسی مناقب اوحدالدین کرمانی، عارف و شاعر سدۀ ششم و هفتم، پرداخته شده است. بدین منظور عناصر زبانی (اسم و صفت، فعل، ضمیر، نشانۀ جمع، قید، مترادفات، اعداد) و عناصر ساختاری و مفاهیم مربوط به آنها (بافت و موقعیت، وارونگی و تعلیق واقعیت، نفی نقد و پرسشگری) و پیوند با گفتمانهای غالب (انبیا، نظام خلافت و حکومت، بزرگان عرفان و تصوف و متون دیگر) در سه مرحلۀ توصیف، تبیین و تفسیر بررسی شده است و سرانجام با مقایسۀ حکایتی مشترک در مناقب و تذکرة الأولیاء عطار، کار تحلیل انتقادی و ساختارشناسی تطبیقی متن در این نمونه به انجام رسیده است.
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
سیداحمد پارسا؛ نگین رستمی
چکیده
پژوهشگران ادب پارسی تنها با رویکرد بلاغی به بررسی بهرهگیری شاعران از آیات قرآنی در سرودههای خود پرداخته اند و از اهداف آنان در به کارگیری این آیات غافل بودهاند. پژوهش حاضر به بررسی این مسئله در قصاید انوری میپردازد و میکوشد با استفاده از جری و تطبیق، آیات قرآنی را از منظر کارکردهای آنها تحلیل کند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. ...
بیشتر
پژوهشگران ادب پارسی تنها با رویکرد بلاغی به بررسی بهرهگیری شاعران از آیات قرآنی در سرودههای خود پرداخته اند و از اهداف آنان در به کارگیری این آیات غافل بودهاند. پژوهش حاضر به بررسی این مسئله در قصاید انوری میپردازد و میکوشد با استفاده از جری و تطبیق، آیات قرآنی را از منظر کارکردهای آنها تحلیل کند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. جامعهی آماری 207 قصیده دیوان انوری، تصحیح مدرس رضوی و حجم نمونه مطابق فرمول کوکران 132 قصیده است که با استفاده از شیوهی تصادفی ساده (simple random sampling) انتخاب شدهاست. نتیجه نشان میدهد که انوری با بهرهگیری از قاعدهی جری و تطبیقِ آیات، مفاهیم و مضامین قرآنی را بر موضوعات مورد نظر خویش تطبیق دادهاست؛ به گونهای که مضمون نهایی شعر وی دور از شأن نزول حقیقی آیات است. به عبارت دیگر وی مفاهیم قرآنی را با کارکردهایی چون اقناع مخاطب، بزرگنمایی، استدلال، بیان گفتمان خود و مواردی از این دست، به صورت جری و تطبیق در قصاید خود به کاربرده است که در متن مقاله به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
علمی- پژوهشی
بلاغت و دستور زبان فارسی
سعید شفیعیون
چکیده
موقوفالمعانی یکی از آرایههای ادبی است که هنوز به درستی مورد بررسی قرار نگرفته است. وسعت دامنه و نقشی که به عنوان هنرسازه در ساخت چند قالب و گونه ادبی دارد و نیز کارکردش در تعلیق سخن آن را به تعدادی از صنایع و انواع ادبی پیوند میزند. در این میان برخیشان مانند «تضمین» و «مُدرج» و «زشت و زیبا» زیرقسمهای موقوفالمعانی ...
بیشتر
موقوفالمعانی یکی از آرایههای ادبی است که هنوز به درستی مورد بررسی قرار نگرفته است. وسعت دامنه و نقشی که به عنوان هنرسازه در ساخت چند قالب و گونه ادبی دارد و نیز کارکردش در تعلیق سخن آن را به تعدادی از صنایع و انواع ادبی پیوند میزند. در این میان برخیشان مانند «تضمین» و «مُدرج» و «زشت و زیبا» زیرقسمهای موقوفالمعانی به حساب میآید و برخی هم مانند «استدراک» و متفرّعاتش با موقوفالمعانی در تعدادی ویژگیهای مهم همپوشانی دارد، که ما از آن با عنوان آرایههای همسنگ یاد میکنیم. نظر به این که موقوف در ادب پارسی مانند بسیاری از آرایههای ادبی، سابقه استعمال در ادب عربی دارد و بسیار هم متأثر از دیدگاه بلاغیّون ادب عربی است، در پژوهش حاضر پیش از بررسی آرای بلاغی ادیبان فارسی، به تتبع در منابع بلاغی عربی هم پرداخته شده است. با این توضیح که موقوف المعانی در غالب منابع کهن عربی با عنوان «تضمین» شناخته میشده و جزو عیوب قافیه مورد بررسی قرار میگرفته است؛ در حالی که بخشی از آن در غالب کتابهای بلاغی فارسی عیب نبوده و حتی جزو محسّنات شعر به شمار میآمده است. این تحقیق به دنبال تعریف و ماهیتسنجی دقیقتری از این صنعت بلاغی است.
علمی- پژوهشی
ادبیات غنایی و تعلیمی
میثم جعفریان هریس؛ محمدعلی موسی زاده
چکیده
رسم پیشین در تصحیح متون این بوده است که اقدم نسخ را مطلقاً اساس قرار داده و بهجز در مورد غلطهای فاحشِ نسخة اقدم، عدول از قدیمیترین ضبط را جایز نمیدانستهاند. این روش هرچند در اغلب متون مصحَّح، قرین صواب بوده، لیکن سرشت و سرگذشت دیوان اشعار حافظ و شیوة تدوین غزلیات او به گونهای است که در کار تصحیح شعر او، تکیۀ صِرف بر اقدم نسخ، ...
بیشتر
رسم پیشین در تصحیح متون این بوده است که اقدم نسخ را مطلقاً اساس قرار داده و بهجز در مورد غلطهای فاحشِ نسخة اقدم، عدول از قدیمیترین ضبط را جایز نمیدانستهاند. این روش هرچند در اغلب متون مصحَّح، قرین صواب بوده، لیکن سرشت و سرگذشت دیوان اشعار حافظ و شیوة تدوین غزلیات او به گونهای است که در کار تصحیح شعر او، تکیۀ صِرف بر اقدم نسخ، همیشه به کشف ضبط برتر منجر نمیشود. از یک سو حافظ پیوسته در کار تکمیل جنبههای مختلف شعر خود و احیاناً حک و اصلاح آنها بوده و از دیگرسو، خود اقدام به تدوین اشعارش نکرده است و قدیمترین نسخة مدوّن دیوان حافظ، مورّخ به تاریخی بعد از وفات اوست که به قول مشهور، به دست محمد گلندام سامان یافته است. محتمل است علاوه بر او، کسان دیگری نیز به جمع و تدوین غزلیات حافظ همت گماشته باشند. بر این اساس، علاوه بر اینکه با چندین نسخة اصل یا همان مادرنسخه مواجه هستیم، وجود نسخههای متعدد فرعی و نیز تصرفات کاتبان دیوان او، تعدد ضبطها را باعث شده به گونهای که صِرف مراجعه به نسخ کهنتر موجب از میانبرخاستن اختلاف نظرها در مورد ضبط برتر نمیشود. در چنین حالتی یکی از راهها بررسی ابیات مورد اختلاف بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی است. در این مقاله ضمن توجه کامل به وضعیت نسخ در خصوص دوازده بیت از دیوان حافظ، ضبط نهایی آنها را بر اساس همان مستندات و شگردها پیشنهاد کردهایم.
علمی- پژوهشی
تصوف و عرفان
محمد محمدی؛ محمود فتوحی رودمعجنی
چکیده
قرن دهم هجری قمری آغاز شکل گیری جریان ادبی تفسیرنویسی قرآن به نظم فارسی است. این جریان تا کنون ادامه یافته و در عصر قاجار رواج بیشتری داشته است. برخی از این آثار به صورت مستقیم و برخی غیرمستقیم چونان قرآن مدعی اعجازند. محمل این ادعا نظم عروضی فارسی است؛ نظمی که تابع قرآن و در تفاهم با آن شکل گرفته است. پژوهش پیش رو مدعای مزبور را با مطالعۀ ...
بیشتر
قرن دهم هجری قمری آغاز شکل گیری جریان ادبی تفسیرنویسی قرآن به نظم فارسی است. این جریان تا کنون ادامه یافته و در عصر قاجار رواج بیشتری داشته است. برخی از این آثار به صورت مستقیم و برخی غیرمستقیم چونان قرآن مدعی اعجازند. محمل این ادعا نظم عروضی فارسی است؛ نظمی که تابع قرآن و در تفاهم با آن شکل گرفته است. پژوهش پیش رو مدعای مزبور را با مطالعۀ تفاسیر برجستۀ منظوم به ویژه تفسیر صفی (1308ق) که همۀ قرآن را در بر گرفته؛ مورد بررسی قرار داده و در پی پاسخ به این سؤالات است: ادعای اعجاز نظم در ساحت تفسیر با چه انگیزه ای صورت پذیرفته یا چه عواملی بستر چنین مدعایی را فراهم آورده است؟ آیا این رویه به گسترش سنت تفسیری صوفیانه انجامیده یا صرفاً در حد یک مدعاست؟ دریافت وحی یا الهام در ضمن عمل تفسیر چگونه ممکن است؟ از آنجا که اصل کنش تفسیر در چارچوب یک متن مقدس است آن متن چگونه می تواند محمل تجربۀ دینی و زمینۀ دریافت الهامات وحیانی برای عارف شود؟
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
مهدی باقری؛ محمد خاکپور؛ محمد مهدی پور
چکیده
نقد آثار برجسته در همۀ ادوار از بدو ظهور آن اثر امری رایج و شایع بوده است و اهمیّت پژوهش در این زمینه کمتر از ارزش آثار خلق شده نیست. در قرن دوازدهم هجری امامبخش صهبایی از جمله منتقدانی است که میراثدار نظریههای ادبی ادیبانی چون مُنیر لاهوری، آزاد بلگرامی و سراجالدین علیخان آرزو است که باعث شکلگیری این شاخۀ ادبی در شبه قاره ...
بیشتر
نقد آثار برجسته در همۀ ادوار از بدو ظهور آن اثر امری رایج و شایع بوده است و اهمیّت پژوهش در این زمینه کمتر از ارزش آثار خلق شده نیست. در قرن دوازدهم هجری امامبخش صهبایی از جمله منتقدانی است که میراثدار نظریههای ادبی ادیبانی چون مُنیر لاهوری، آزاد بلگرامی و سراجالدین علیخان آرزو است که باعث شکلگیری این شاخۀ ادبی در شبه قاره شد. رسالۀ "شرح سهنثر ظهوری" از جمله آثاری است که میتوان آن را تبلور اندیشههای جدید صهبایی دانست که در نتیجۀ تحلیل و نقد عناصر زبانی و بلاغی رسالۀ مزبور به دست آمده است. امتیاز دیدگاههای صهبایی، در حوزۀ نقد ادبی در عین تازگى، علمى و منسجم بودن آن است. مظاهر عدول از مقتضای ظاهر(وضع مُظهر در موضع مُضمر)، استعمال واژه موقوف بر سماع یا قیاس، شعر دو لَخت(مطلع دو لختی)، طَرفِ وقوع(استعارۀ ایهامی کنایی)، مناسبات الفاظ در کلام، اطلاق و حَملِ الفاظ تازگی و بیسابقه بودن دیدگاه او را به وضوح نشان میدهد. بسیاری از اصطلاحات موجود در آثار او صورت اولیّه تعبیراتی است که امروز در مکاتب نقد ادبی جدید در دنیا مطرح میشود؛ مثلاً او "کلمهبندی" را تقریباً به مفهوم texture یا همان "بافت" و "استخوانبندی" را به معنی structure یا "ساختار"به کار میبرد. اصطلاح استعارۀ ایهامی کنایی(طَرف وقوع) بعد از خانِ آرزو، ظاهراً فقط در آثار صهبایی آمده است. صهبایی ارزش استعاره در آفرینشهای ادبی را منوط به پیچیدگی و دیریابی و کاربرد آن در آثار فحول ادبی میداند. این مقاله با رویکرد تحلیلی- توصیفی میکوشد
علمی- پژوهشی
شعر معاصرایران
فرهاد محمدی
چکیده
جدال بین شاعران نوگرا و طرفداران شعر سنتی مسألهای است که در بررسی تاریخی و فرهنگیِ جریان شکلگیری شعر نو همواره مورد توجّه محققان بوده است. بحثهایی که هر کدام از این دو جناح دربارۀ شعر و ملازمات آن مطرح میکردند، بر اساس نقد گفتارها و دیدگاههای طرف مقابل شکل میگرفت؛ بنابراین با تحلیل گفتارهای هریک از این دو گروه میتوان مفاهیم ...
بیشتر
جدال بین شاعران نوگرا و طرفداران شعر سنتی مسألهای است که در بررسی تاریخی و فرهنگیِ جریان شکلگیری شعر نو همواره مورد توجّه محققان بوده است. بحثهایی که هر کدام از این دو جناح دربارۀ شعر و ملازمات آن مطرح میکردند، بر اساس نقد گفتارها و دیدگاههای طرف مقابل شکل میگرفت؛ بنابراین با تحلیل گفتارهای هریک از این دو گروه میتوان مفاهیم و دیدگاههای گروه مقابل را درک کرد. مسألۀ جدال نوگرایان و سنّتگرایان در باب شعر نه تنها در محافل ادبی و نشریات مطرح بود، بلکه موضوع شعر شاعران نوپرداز نیز قرار گرفت. طرح ذهنی شاعر در این گونه شعرها بر پایۀ تقابل ماهیّت شعر نو با شعر کلاسیک بنیان نهاده شده است که با تحلیل آنها میتوان هم به گفتمان شعری نوگرایان پی برد و هم به طور ضمنی دیدگاه سنّتگرایان را دریافت. موضوعِ «شعری که زندگی است» از شاملو و شعرِ «هۆنراوهکانم» از شیرکو بیکس، شاعر نوگرای کُرد، برگرفته از همین مباحثات مربوط به ماهیّت شعر نو و تفاوت آن با شعر کلاسیک است که در این جستار به روش تحلیلی و بر اساس گفتمان ادبی واکاوی میشوند تا مفاهیم و بنیانهای مشترک گفتمان شعر نو در هر دو ادبیات فارسی و کُردی نشان داده شود. برآیند پژوهش نشان میدهد که گفتمان ادبی موجود در این دو شعر موضوعمحور و کارکردمحور است و هر دو شاعر بیشتر از منظر کارکرد انگیزشی و آگاهیبخشی، به تبیین ماهیّت شعر نو و نقد شعر کلاسیک پرداختهاند.
علمی- پژوهشی
شعر معاصرایران
نورالدین پیدا؛ رحمان مشتاق مهر؛ یدالله نصراللهی
چکیده
پس از انقلاب ادبی نیما، جریانها و شاخههای متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحلهها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی دربارۀ آنها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزة جریانشناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آنها و مقایسة دایرة مطالعات نویسندگان ...
بیشتر
پس از انقلاب ادبی نیما، جریانها و شاخههای متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحلهها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی دربارۀ آنها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزة جریانشناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آنها و مقایسة دایرة مطالعات نویسندگان هر کدام، به درک غثّ و سمین آثار چاپ شده، کمک خواهد کرد. در این مقاله که به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و به شکل مقایسۀ آثار، تدوین شده است، سعی کردهایم کتابهای حوزۀ جریانشناسی شعر را به نقد بگذاریم و هر یک از کتابها را در مقایسه با یکدیگر و نیز در بررسی تحلیلی هر جریان، بسنجیم. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تکاپوها در تبیین تحولات شعر معاصر، اگرچه بسیار سودمند بوده است، در بعضی از آنها اشکالات اساسی دیده میشود. بسیاری از مطالعات جریانشناسی، در حد گزارهای توضیحی از یک جریان شعری تقلیل پیدا کرده است و در بهترین حالت برخی از منتقدین به نقد شعر و تفسیر جریانهای شعری پرداختهاند. فقدان معیار و ملاک مشخص در دسته بندی شاعران در جریانها و حتی نام گذاری جریانها و عدم دسته بندی زمانی شفاف برای سبک شعری معاصر، موجب آشفتگی در بعضی از تقسیم بندیها شده است.
علمی- پژوهشی
ادبیات داستانی
سعید کریمی قره بابا
چکیده
زندگی و هنر فرهاد، این عاشق ناکام داستان خسرو و شیرین همواره از آن ظرفیت برخوردار بوده است که در ادبیات فارسی و زبانهای دیگر مورد تأویل و بازخوانیهای متفاوت و گاه متضاد با روحِ اصلی داستان قرار گیرد. حضور مستمرّ فرهاد تنها به ساحت شعر محدود نمانده و به عرصه نمایش نیز کشیده شده است. ناظم حکمت نمایشنامه شیرین و فرهاد را با نیمنگاهی ...
بیشتر
زندگی و هنر فرهاد، این عاشق ناکام داستان خسرو و شیرین همواره از آن ظرفیت برخوردار بوده است که در ادبیات فارسی و زبانهای دیگر مورد تأویل و بازخوانیهای متفاوت و گاه متضاد با روحِ اصلی داستان قرار گیرد. حضور مستمرّ فرهاد تنها به ساحت شعر محدود نمانده و به عرصه نمایش نیز کشیده شده است. ناظم حکمت نمایشنامه شیرین و فرهاد را با نیمنگاهی به منظومه نظامی و شاید از روی افسانهای محلی و براساس موازین رئالیسم سوسیالیستی تألیف کرده است. ما در این مقاله که با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، ابتدا انگارههای کلان مارکسیستی را که در تکوین این نمایشنامه تأثیرگذار بوده است، برشمردهایم. مخالفت با نهاد سلطنت، طرفداری از مردم فرودست، تأکید بر عشق عمومی در مقابل عشق خصوصی و قهرمانسازی از مردمِ عادی پارهای از این آراء است. سپس این بحث را پی گرفتهایم که شخصیت فرهاد چه مشخصاتی دارد که حکمت به سراغ این قصه رفتهاست. شخصیت مبارز و انقلابی فرهاد و نیز چهره مبهم و رازآلودِ وی در افسانهها به همراه جثه عظیم و پهلوانانهاش از او فردی مستعدّ برای پرداختی سوسیالیستی ساخته است. از طرف دیگر، فرهاد در ادبیات ترکی سیمایی درخشان دارد. تُرکان این تیپ را از ادبیات فارسی گرفته و به اشکال گوناگون پرورش دادهاند. نفوذ فرهاد در ادبیات عامیانه، دارا بودن ساختمایههای نمایشی و برخورداری از پایانی امیدبخش هم از جمله عواملی است که احتمالاً حکمت را به بازنویسی و تبدیل این داستان به نمایشنامه علاقهمند کرده است.
علمی- پژوهشی
ادبیات داستانی
محمود شاهرودی؛ مریم خلیلی جهانتیغ؛ احمد شیرخانی
چکیده
در این مقاله هشت ویژگی ادبیات مهاجرت ازمنظر سورن فرانک، در دو رمان بادبادک باز خالد حسینی،نویسندۀ افغانستانی و تماماً مخصوص عباس معروفی، نویسندۀ ایرانی با روش نقد تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است و به این پرسش های اساسی پاسخ داده شده که 1-ویژگیهای سطح اجتماعی (مضمونی) فرانک در رمانهای پیش گفته به چه صورتی منعکس شده است؟ 2-نویسندگان ...
بیشتر
در این مقاله هشت ویژگی ادبیات مهاجرت ازمنظر سورن فرانک، در دو رمان بادبادک باز خالد حسینی،نویسندۀ افغانستانی و تماماً مخصوص عباس معروفی، نویسندۀ ایرانی با روش نقد تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است و به این پرسش های اساسی پاسخ داده شده که 1-ویژگیهای سطح اجتماعی (مضمونی) فرانک در رمانهای پیش گفته به چه صورتی منعکس شده است؟ 2-نویسندگان رمانهای مورد بررسی، از نظر کاربرد شیوههای مهاجرتی درونمتنی و تصویر آنها در متن رمان( سبک و فرم) چه رویکردی دارند؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بیان اثر به صورت شرح حال نویسنده و شخصیتهای رمان، در هر دو رمان رعایت شده ولی در تماما مخصوص خواننده از لابلای قصه ها به اتوبیوگرافی معروفی می رسد. در مقولۀ ملت و ملی گرایی خالد حسینی پدیدة مهاجرت را مثبت می بیند ومفهوم ملیت برای او معنای تازه ای پیدا کرده اما برای عباس معروفی، مهاجرت غربتی دردناک است که نمیتواند خود را با آن وفق دهد. در موضوع رمان به عنوان ژانر اروپایی، رمان بادبادکبازکه مخاطبان خویش را نه منطقهای بلکه جهانی میداند، یک رمان غربی شناخته می شود اما در رمان تماما مخصوص نگاه نویسنده و رویکرد او به مخاطبان فارسی زبان، موجب شده است تا رمان او غیر اروپایی و ایرانی ارزیابی شود. هیچ یک از دو نویسنده به صراحت به جهانی شدن اشاره نکرده اند و در سطح فرم و سبک آثار آنان منعکس کنندة جهان مهاجرتی درونمتنی است که در درجۀ اول به ایجاد این جهان از طریق یک حالت ساختاری-فرمی کمک میکند.
علمی- پژوهشی
نظریه های ادبی
هیوا حسن پور؛ تورج خسروی شعبانی
چکیده
چکیدهتحلیل گفتمان ادبی، به تحلیل دادههای زبانی و فرازبانی متن ادبی برای رسیدن به مفاهیم و تعابیر متفاوت از آن گفته میشود. این پژوهش به شیوۀ توصیفی – تحلیلی به بررسی و تحلیل رمان مرد گرفتار از منظر تحلیل گفتمان حاکم بر آن پرداخته است. ضرورت انجام این پژوهش در آن است که نشان میدهد متن ادبی تنها دادههای زبانی و زیباییشناسانه ...
بیشتر
چکیدهتحلیل گفتمان ادبی، به تحلیل دادههای زبانی و فرازبانی متن ادبی برای رسیدن به مفاهیم و تعابیر متفاوت از آن گفته میشود. این پژوهش به شیوۀ توصیفی – تحلیلی به بررسی و تحلیل رمان مرد گرفتار از منظر تحلیل گفتمان حاکم بر آن پرداخته است. ضرورت انجام این پژوهش در آن است که نشان میدهد متن ادبی تنها دادههای زبانی و زیباییشناسانه نیست و میتوان از رهگذر دادههای زبانی و فرازبانی، تعابیر و برداشتهای متفاوتی از آن به دست داد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای انجام شده است. این داستان را از لحاظ گفتمان میتوان در سه بخش دستهبندی کرد: گفتمان غالب، گفتمان تازه و نافرجامی گفتمان تازه. گفتمان قدرت با تکصدا کردن زبان و جامعه و سرکوب گفتگو و دیگر ارتباطات، در جهت گسترش قدرت و تثبیت هرچه بیشتر آن گام مینهد که خود در ساخت جامعه و سوژههای همگون تأثیر فراوانی دارد. در نهایت، از آنجا که هیچ گفتمانی نمیتواند به تمامی خود را تثبیت کند، در تقابل با گفتمان غالب، گفتمانی تازه سر برمیآورد که شخصیت اول داستان آن را نمایندگی میکند. با تولید گفتمان تازه، که یکی از ملزومات آن هویت تازه است، سوژه هویت تازهای پیدا میکند و به تدریج گفتمان پیشین به حاشیه میرود.