عباس باقی نژاد
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 1-16
چکیده
«بیژن نجدی» نویسندهای بدعتگذار است که با انتشار سه مجموعه داستان کوتاه، سبکی انحصاری و متفاوت را به ظهور رسانده است. او در روایتِِ داستان از نثری ویژه و شاعرانه بهره برده که دارای تازگی و وجه نامتعارف است. نجدی میان بیان شعری و عناصر داستانی به گونهای خاص، تلفیق به وجود آورده که ضمن داشتن مشخصه های روایی، واجد ظرفیتهای ...
بیشتر
«بیژن نجدی» نویسندهای بدعتگذار است که با انتشار سه مجموعه داستان کوتاه، سبکی انحصاری و متفاوت را به ظهور رسانده است. او در روایتِِ داستان از نثری ویژه و شاعرانه بهره برده که دارای تازگی و وجه نامتعارف است. نجدی میان بیان شعری و عناصر داستانی به گونهای خاص، تلفیق به وجود آورده که ضمن داشتن مشخصه های روایی، واجد ظرفیتهای شعری نیز هست. این امر، نقشی تعیینکننده در تکوین کلیت کار «نجدی» ایفا کرده و عناصر داستانهای او را ساختار و نظامی ویژه بخشیده است. نجدی نویسندهای نوجو و تجربهگراست که به «داستان نو» و بهرهگیری از شگردهای جدید و نیز زبان نامتعارف در روایت تمایل بسیار دارد. در این مقاله، رفتارِ هنجارگریز و ساختارشکنانهی نجدی با زبان و تأثیر این زبان بر تکوینِ چند عنصر داستانی در کار او تأمل شده است. در این راستا عناصری چون «توصیف»، «صحنه»، «درونمایه»، «مضمون»، «نقل» و «زمینه» در چند داستانِ نجدی بررسی و تحلیل گردیده و نقش شگردهای شعری و تمهیدات زبانی چون «برجستهسازی»، «آشناییزدایی» و بازیهای زبانی در شکلگیری این عناصر بیان شده است.
محمد پاشایی؛ ابوالفضل رمضانی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 17-38
چکیده
محمدعلی جمالزاده نخستین نویسندۀ ایرانی است که سنتهای کهن داستانسرایی را با فنون داستاننویسی اروپایی تلفیق کرد و اولین داستان کوتاه فارسی را پدید آورد. اولین مجموعه داستان او با عنوان «یکی بود یکی نبود» را سرآغاز ادبیات واقعگرای ایران دانستهاند. از سوی دیگر، آثار داستانی جلال آلاحمد تصویرگر زندگی سنتی و محیط ...
بیشتر
محمدعلی جمالزاده نخستین نویسندۀ ایرانی است که سنتهای کهن داستانسرایی را با فنون داستاننویسی اروپایی تلفیق کرد و اولین داستان کوتاه فارسی را پدید آورد. اولین مجموعه داستان او با عنوان «یکی بود یکی نبود» را سرآغاز ادبیات واقعگرای ایران دانستهاند. از سوی دیگر، آثار داستانی جلال آلاحمد تصویرگر زندگی سنتی و محیط مذهبی بخشهایی از جامعه است که در معرض مدنیت و تجدد قرار گرفتهاند. آل احمد در آثار داستانی خود کوشید واقعیتهای زنـدگی اجـتماعی را با نـظری انتقادی ارائه کند و در این راه واقعیت و بیان آن را فدای تصویرسازی هنری نکرد. رسالت داستاننویسی از نظر او در وهله نخست انعکاس منتقدانه واقعیت بود. بر این اساس، مقالة حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی دارد تا با بررسی مؤلفههای رئالیسم در آثار داستانی جمالزاده و آلاحمد که به عنوان نویسندگان برجستة ادبیات داستانی ایران شناخته میشوند و مقایسة مولفههای رئالیسم در آثار آنها، علاوه بر کمک به تحلیل دقیق سبک شخصی هر یک، در تبیین علمی ادبیات داستانی ایران تأثیرگذار باشد. هر دو نویسنده به شخصیتهای داستانی ویژگیهایی میدهند که برگرفته از فردی خاص یا ترکیبی از مختصات خود نویسنده باشد. جمالزاده و آلاحمد برای به دستدادن تصویر و رونوشتی از واقعیت از نثر به عنوان ابزاری کارآمد بهره بردهاند و داستان را با زبانی ساده و شفاف و عاری از پیچیدگی و صناعت ادبی روایت کرده و برای روایت داستان از اصطلاحات، تعابیر و ضربالمثلهای عامیانه بهره بردهاند. زبان در نثر هر دو نویسنده کارکردی ارجاعی دارد و فصاحت زبانی جای خود را به شفافیت در زبان داده است.
امید ذاکری کیش
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 39-56
چکیده
بنای این تحقیق بر این پرسش گذاشته شده است که یک متن روایی باید چه معیارهایی داشته باشد که آن را بتوان نوع ادبی غنایی به شمار آورد. برای پاسخ به این سؤال، نگارنده با روش توصیفی – تحلیلی سعی کرده است ویژگیهایی را که در داستانهای برجستۀ عاشقانه عامل روایی را در برابر عامل غنایی کم رنگ میکند، نشان دهد. عواملی مانند توصیف کشمکشهای ...
بیشتر
بنای این تحقیق بر این پرسش گذاشته شده است که یک متن روایی باید چه معیارهایی داشته باشد که آن را بتوان نوع ادبی غنایی به شمار آورد. برای پاسخ به این سؤال، نگارنده با روش توصیفی – تحلیلی سعی کرده است ویژگیهایی را که در داستانهای برجستۀ عاشقانه عامل روایی را در برابر عامل غنایی کم رنگ میکند، نشان دهد. عواملی مانند توصیف کشمکشهای عاطفی، وجوه شعری و غنایی، استفاده از زبان غنایی، حضور من راوی در متن، از مهمترین مؤلفههایی است که فراوانی و گسترش آن در یک متن، عنصر روایت را کم رنگ تر از عنصر غنایی جلوه میدهد. بنابراین در داستانهای عاشقانۀ غنایی مخاطب با صحنههایی رو به رو میشود که منشاء آن عواطف و احساسات گوینده یا شخصیت داستان است. در چنین متنی کارکرد شعری (ادبی) و عاطفی متن بر کارکرد ارجاعی آن غالب است.
بهنوش رحیمی هرسینی؛ علی حیدری؛ محمدرضا حسنی جلیلیان؛ قاسم صحرایی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 57-71
چکیده
حافظ با جانشین کردن دو مفهوم در دو مصرع یک بیت، براساس روابط مجازی میان آنها، مجازهای تازه با معانی بدیع میآفریند؛ بهصورتیکه مجاز در مصراع دوم با یک رابطۀ مجازی جانشین حقیقت در مصراع نخست میشود. جانشینی مجاز و حقیقت، تسویه و برابری این دو امر را در پی دارد. مجاز علاوهبر معنی مجازی، دلالت اصلی و مستقل نیز دارد؛ که موجب دوبعدی شدن ...
بیشتر
حافظ با جانشین کردن دو مفهوم در دو مصرع یک بیت، براساس روابط مجازی میان آنها، مجازهای تازه با معانی بدیع میآفریند؛ بهصورتیکه مجاز در مصراع دوم با یک رابطۀ مجازی جانشین حقیقت در مصراع نخست میشود. جانشینی مجاز و حقیقت، تسویه و برابری این دو امر را در پی دارد. مجاز علاوهبر معنی مجازی، دلالت اصلی و مستقل نیز دارد؛ که موجب دوبعدی شدن کلام و گستردهشدن دامنۀ معنی بیت میشود. معنای حاصل از این روش، برخاسته از نوع رابطۀ مجازی، دلالت دوگانۀ مجاز و تسویۀ مجاز و حقیقت در رابطۀ جانشینی است. مجموع این روابط و حضور توأمان حقیقت و مجاز، قابلیتهایی در زبان خواجه ایجادکرده؛ که وی را در آفرینش معانی و تصاویر بدیع یاری بخشیدهاست. حداقل 365 مجاز با دلالت دوگانه (مجاز و حقیقت) با روش جانشینی در غزلیات حافظ بهکاررفتهاست، این رقم که فاقد تعداد مجازهای بهعلاقۀ شباهت (استعاره) است، حدود نه درصد از ابیات وی را تشکیل میدهد. از کارکردهای هنری این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاز در لفظ، اطناب در معنی، تناقض، اغراق، ترسیم و توصیف جزییات یک تصویر با حفظ ایجاز، ایهام، سمبلسازی، ایجاد تلمیح و طنز.
افسانه سعادتی؛ مختار ابراهیمی؛ پروین گلیزاده
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 73-96
چکیده
در باور مولوی فکر نه تنها مهمترین بخش وجودی انسان بلکه موجد عالم معنا و صورت است. انسان اندیشهور و آگاه با به کارگیری فکر حقیقی و رویکردهای گوناگون آن سبب خلق و آفرینش در جهات مختلف زندگی (هنری،رفتاری، روحی و روانی) میشود. افکار ( لطیفههای غیبی ) مسبّب خیر و شرّ در عالم هستیاند و مادام مشغول جذب، دفع، اکل و صورتسازی ...
بیشتر
در باور مولوی فکر نه تنها مهمترین بخش وجودی انسان بلکه موجد عالم معنا و صورت است. انسان اندیشهور و آگاه با به کارگیری فکر حقیقی و رویکردهای گوناگون آن سبب خلق و آفرینش در جهات مختلف زندگی (هنری،رفتاری، روحی و روانی) میشود. افکار ( لطیفههای غیبی ) مسبّب خیر و شرّ در عالم هستیاند و مادام مشغول جذب، دفع، اکل و صورتسازی هستند. مولانا فکر را در زمرة کمترین آکلان میداند و بر آن است که این نیرو موجب فربهی یا نزاری روح میشود. وی با رویکردهای متفاوت گاه ممدوح گاه مذموم از فکر یاد کرده است. دید متناقضگونه و پارادوکسیکال وی محل تأمل بسیار است. وی همگام و هم عقیده با عرفا و فلاسفه این قوه را در معانی و انواع کارکرد به کار برده است. وی بیشتر به کارکردهای عملی فکر ارزش و اعتبار میدهد و رویة نظری آن را زمینة بروز و ظهور آن کارکردها میداند.
مریم عبادی آسایش؛ سید محمودرضا غیبی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 97-122
چکیده
رمان اسفار کاتبان در 1379، جایزه مهرگان را از آن نویسنده اش؛ ابوتراب خسروی، نمود. این اثر که از لایه های مختلف روایی بهره می گیرد، در حالی که در لایه اول خود سعی در روایت آشنایی سعید و اقلیما دارد، در لایه های روایی دیگر، متون کهن از جمله مصادیق الآثار شیخ یحیی کندری یا همان تاریخ مظفری و زندگی شدرک قدیس را باز خوانی می کند. این ویژگی ...
بیشتر
رمان اسفار کاتبان در 1379، جایزه مهرگان را از آن نویسنده اش؛ ابوتراب خسروی، نمود. این اثر که از لایه های مختلف روایی بهره می گیرد، در حالی که در لایه اول خود سعی در روایت آشنایی سعید و اقلیما دارد، در لایه های روایی دیگر، متون کهن از جمله مصادیق الآثار شیخ یحیی کندری یا همان تاریخ مظفری و زندگی شدرک قدیس را باز خوانی می کند. این ویژگی در داستان که قابل رویت در داستانهای پست مدرن است، لایه های روایی نام دارد. در اسفار کاتبان که شرح روایات کرامات خواجگان و قدیسین را در خود جای می دهد، ویژگی های رمان رئالیست جادویی به چشم می خورد. رئالیسم جادویی، نوعی پادآمیزه ادبی است که از دو عنصر جادویی + رئالیستی تشکیل یافته است بسیاری از نویسندگان، این نوع ادبی را در جهت بررسی تضادهای موجود بین قدرت های استعمارگر، پسا استعمارگر، امپریالیستی و جامعه خود استفاده کرده اند و گاه واقعیت های تلخ تاریخی را از طریق رئالیسم جادویی بازبینی نموده اند. مطالعه حاضر پس از بررسی لایه های روایی در رمان اسفار کاتبان، ضمن اشاره به ویژگی های رمان رئالیست جادویی از قبیل عنصر ناکاستنی، جهان پدیداری، بر هم زدگی دنیاها، اغتشاش در تردید ها، و شکستن زمان مکان و هویت بر اساس طبقه بندی فاریس، و بررسی این عناصر در رمان مذکور، اسفار کاتبان رمانی رئالیست جادویی در نظر گرفته شده و سپس نوستالژی بازبینانه خسروی را در جهت بازنویسی روایات تاریخی زندگی شاه منصور مظفری و شدرک قدیس نشان داده است.
الهام علی جولا؛ محمد منصور طباطبایی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 123-151
چکیده
از همان آغاز به دلایل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوهها و روشهای گوناگون انجام پذیرفتهاست که این شیوهها و سلیقهها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شدهاند، صوفیان معتقدند که هر صوفی، باید بتواند از عهدۀ اثبات سلسله خویش برآید؛ یعنی سلسلۀ خود را بدون انقطاع به ائمه برساند، چون مدعی هستند که قطبیت ادامۀ امامت و یا حداقل نیابت ...
بیشتر
از همان آغاز به دلایل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوهها و روشهای گوناگون انجام پذیرفتهاست که این شیوهها و سلیقهها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شدهاند، صوفیان معتقدند که هر صوفی، باید بتواند از عهدۀ اثبات سلسله خویش برآید؛ یعنی سلسلۀ خود را بدون انقطاع به ائمه برساند، چون مدعی هستند که قطبیت ادامۀ امامت و یا حداقل نیابت خاص است. شیخ یوسفعلی بن حسین بهبهانی از بزرگان صوفیۀ قرن دوازدهم هجری است و طبق قول کاتب نسخۀ رشحات الغیبیه فی تحقیق طریق الصوفیه، در زمان کتابت حیات داشته است. کتاب رشحات الغیبیه فی تحقیق طریق الصوفیه شیخ یوسفعلی بهبهانی که به صورت نسخۀ خطی است، شامل سلسلهای از مطالب صوفیانه در یک مقدمه و پانزده فصل و یک خاتمه است. از مهمترین فصلهای این کتاب «بیان ترتیب واخذ آداب طریقت وخرقۀ سلسله های مشایخ» است که در آن ضمن بیان ترتیب سلسلههای مشایخ صوفیه، ترتیب رجوع و انتساب خرقۀ سلسله مشایخ صوفیه به حضرت امیرالمومنین (ع) بلاواسطه یا به یکی از ائمۀ طاهرین(ع) اولاد آن حضرت و از ایشان به حضرت رسول (ص) بیان میشود.. در این پژوهش ضمن بیان دیدگاه مؤلف کتاب رشحات الغیبیه درباره سلاسل صوفیه، شواهدی از امهات متون صوفیه درباره سلاسل صوفیه نیز بیان میشود و دیدگاه صاحب رشحات الغیبیه دربارۀ نسبت صحبت و خرقه و انتساب سلسلههای صوفیه، اعم از معروفیه وغیر معروفیه بیان شده و نام برخی از سلاسل که بدون ذکر نام و به عنوان سلسلۀ دیگر بیان شدهاست نیز با تطبیق ترتیب اشخاص آن، با متون دیگر تصوف مشخص میشود.
ناصر علیزاده؛ طاهره نظری انامق
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 153-180
چکیده
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ...
بیشتر
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ایم تا مطابقت های فلسفی مکتب پست مدرن را در غزلیات حافظ بسنجیم و تا حد امکان فضای سازی و فلسفه متعالی این شاعر برجسته و جهانی ادبیات کلاسیک را نشان دهیم. مؤلفه های پست مدرنی اقتباس، عدم قطعیت، کارناوال، فروپاشی روایت های کلان ، کالای ذهنی، مرکزیت زدایی، وجودشناسی، اتصال کوتاه...در این سیر به مدد ما آمده است.
رضا قاسم زاده؛ حمیدرضا فرضی؛ علی دهقان
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 181-203
چکیده
چالش میان سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسألۀ اجتماعی در آثار ادبی معاصر بازتاب یافته است. یکی از این آثار ادبی، که بازگو کنندۀ روایت تقابل این دو پدیدۀ اجتماعی است، رمان «اهل غرق» منیرو روانی پوراست که به شیوۀ رئالیسم جادویی به نگارش در آمده است. تبیین روابط و عناصر سنت و مدرنیته، انعکاس دیدگاه نویسنده و نقد آن هدف اصلی این پژوهش ...
بیشتر
چالش میان سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسألۀ اجتماعی در آثار ادبی معاصر بازتاب یافته است. یکی از این آثار ادبی، که بازگو کنندۀ روایت تقابل این دو پدیدۀ اجتماعی است، رمان «اهل غرق» منیرو روانی پوراست که به شیوۀ رئالیسم جادویی به نگارش در آمده است. تبیین روابط و عناصر سنت و مدرنیته، انعکاس دیدگاه نویسنده و نقد آن هدف اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نویسندۀ این رمان برخلاف نظر گیدنز، جامعه ای را به تصویر کشیده است که مدرنیته در آن موجب زوال سنّت می شود. وی علیرغم خشنودی از ظهور برخی پدیده های مدرن، در هیبت یک مدرنیته ستیز کامل ظاهر شده است. او اعتقاد دارد که با گسترش روز افزون مدرنیته، دنیای سنّت روبه زوال مینهد. با بررسی این رمان می توان دریافت که فرایند نفوذ و انتقال از جهان سنّتی به دنیای مدرن، بیشتر در حوزۀ اقتصاد و از طریق ابزار آلات جدید و محصولات صنعتی صورت پذیرفته است. پدیدۀ نوین مدرنیته در «اهل غرق» بیشتر از طریق تکنولوژی های صنعتی و با طرح برخی دستاوردهای علمی و جنبش های سیاسی، همراه با آثار سوء آن تعریف شده است که حضور تدریجی و گاه سریع این پدیده، در نهایت منجر به برچیده شدن دامن سنّت و زوال آن می گردد.
داود واثقی خوندابی؛ مهدی ملکثابت؛ محمد کاظم کهدویی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 205-229
چکیده
پس از توحید حضرت باری ـ تعالی ـ مبحث «ولی و ولایت»، یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث عرفان و تصوّف اسلامی است. اهل عرفان از آغاز پیدایش این مکتب تاکنون با استناد به آیات قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و احادیث اهل بیت (ع) به تبیین و توضیح این مسأله پرداختهاند. در این مقاله دیدگاههای سلطانولد دربارۀ «ولی» و ...
بیشتر
پس از توحید حضرت باری ـ تعالی ـ مبحث «ولی و ولایت»، یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث عرفان و تصوّف اسلامی است. اهل عرفان از آغاز پیدایش این مکتب تاکنون با استناد به آیات قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و احادیث اهل بیت (ع) به تبیین و توضیح این مسأله پرداختهاند. در این مقاله دیدگاههای سلطانولد دربارۀ «ولی» و مقام «ولایت» بررسی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص میشود که سلطانولد، معنای حقیقی ولایت را رؤیت باطنی جمال حضرت حق دانسته، معتقد است تنها کسانی شایستۀ پیشوایی هستند که بدین مرتبه رسیده باشند. در اندیشۀ او، اولیا، فرزندان جان و دل و وارث انبیا محسوب میشوند و اگرچه اطاعت از آنها برای رسیدن به سرمنزل مقصود از مسائل ضروری است، امّا شناحت این انسانهای برگزیده حتی از شناخت خداوند هم دشوارتر است. وی همچنین اولیا را به چند گروه «متکبر و متواضع» و«مشهور و مستور» تقسیم میکند و بر این اعتقاد است که اولیا اگرچه از مقربان آستان خداوند محسوب میشوند، امّا دارای درجات و مراتب مختلفند. علاوه بر این، سلطانولد قطب را شاه اولیا و مقصود غایی از آفرینش کائنات میداند.
شناسنامه علمی شماره
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، صفحه 0-0
چکیده
شناسنامه علمی شماره235
بیشتر
شناسنامه علمی شماره235