شناسنامه علمی شماره
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396
چکیده
فهرست مقالات شماره 236
بیشتر
فهرست مقالات شماره 236
محمد ابراهیم پور نمین؛ میرجلیل اکرمی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 1-40
چکیده
تعبیر «حماسۀ عرفانی» در نیمقرن گذشته و بهویژه در دو دهۀ اخیر، تداولِ قابلِتوجهی در حوزۀ پژوهشهای ادبی یافته است؛ و حتّی عدّهای از محققان، فرضِ وجودِ «حماسة عرفانی» را همچون ژانری مستقل در ادب فارسی طرح کردهاند. در پژوهش حاضر کوشیدهایم بر اساس نظریة جدید ژانر نشان دهیم که علیرغم وجود بعضی تشابهات میان جنبههایی ...
بیشتر
تعبیر «حماسۀ عرفانی» در نیمقرن گذشته و بهویژه در دو دهۀ اخیر، تداولِ قابلِتوجهی در حوزۀ پژوهشهای ادبی یافته است؛ و حتّی عدّهای از محققان، فرضِ وجودِ «حماسة عرفانی» را همچون ژانری مستقل در ادب فارسی طرح کردهاند. در پژوهش حاضر کوشیدهایم بر اساس نظریة جدید ژانر نشان دهیم که علیرغم وجود بعضی تشابهات میان جنبههایی از متون حماسی و بعضی نمونههای ادب صوفیه، نهایتاً از منظرِ نقدِ ژانر نمیتوان صحّت چنین فرضی را پذیرفت چرا که لحاظِ چنین ژانری نه با نیّت مؤلفان صوفی، بهمثابة عاملی مهم در تعیین ژانر تطابق دارد، نه موجد پیشآگاهیِ راهگشایی برای خواننده است و نه اساساً کمکی به طبقهبندی دقیقتر و معقولتر گونههای ادب فارسی میکند. ضمن آنکه در توضیح مشابهتهای موجود، توجّه به پدیدة «وجه»، و فرایندهایی چون «آمیختگی انواع» و ثباتِ فوقالعادة صورتهای ادبی در شرق ازجمله در ادبیات فارسی، و جریان مهاجرت مضامین و مفاهیم در بین انواع و قوالب مختلف، تبیین و صورتبندی منطقیتری را از موضوع میسر میسازد.
محمدرضا بیرنگ؛ جلیل تجلیل
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 41-57
چکیده
منشآت قائممقام فراهانی، تابعی از نثر گلستان سعدی شمرده شده است. منشآت، مجموعهای از نامهها، دیباچهها، رسالهها و... است که قائممقام در موافقت یا مخالفت به رجال عصر قاجار نوشته و بهخاطر نثر شیوا و صحیحی که دارد، بهعنوان نمونه یک نثر عالی در عصر قاجار، موردتوجه کارشناسان و منتقدان قرار گرفته است. صاحبنظران، بیشتر، جنبههای ...
بیشتر
منشآت قائممقام فراهانی، تابعی از نثر گلستان سعدی شمرده شده است. منشآت، مجموعهای از نامهها، دیباچهها، رسالهها و... است که قائممقام در موافقت یا مخالفت به رجال عصر قاجار نوشته و بهخاطر نثر شیوا و صحیحی که دارد، بهعنوان نمونه یک نثر عالی در عصر قاجار، موردتوجه کارشناسان و منتقدان قرار گرفته است. صاحبنظران، بیشتر، جنبههای بلاغی منشآت را در زمینه سجعهای دلپذیر و جملات کوتاه موردتوجه قرار داده، آنها را با نثر گلستان مقایسه کردهاند، لیکن موضوع ابعاد و شیوه استشهاد بهعنوان یک آرایه تعلیمی موردتوجه قرار نگرفته است. اگر ادبیات تعلیمی را نوعی آموزشپذیری فرض کنیم، آرایه استشهاد بیشترین نقش را در انتقال تعالیم ادبی بر عهده داشته است که در هر دو نثر منشآت قائممقام و گلستان سعدی دیده میشود؛ تعالیمی که روشنکننده حقایق دیگری از تأثیرپذیری نثر قائممقام از نثر گلستان است. آرایه استشهاد که آن را ذکر آیه، حدیث و یا بیتی در تأیید دیدگاه نویسنده یا شاعر برشمردهاند، در نثر منشآت، در مقایسه با نثر گلستان، با تفاوتها و مشابهتهایی همراه است و هریک از این تفاوتها و مشابهتها بهمنزله ترسیم خطی است که سطح تأثیرپذیری منشآت را از گلستان مشخص میکند. در این نوشتار، تفاوتها و مشابهتهای مورد ذکر عمیقاً موردبررسی قرار گرفته و در نهایت مشخص شده که نثر قائممقام در منشآت در زمینه استفاده از آرایه استشهاد بهعنوان یک آرایه تعلیمی تا چه اندازه بههم نزدیک و یا از هم دور هستند.
سید امیر جهادی حسینی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 59-80
چکیده
در خصوص بزرگان تاریخ نظیر شاهان، وزرا، رجال سیاسی، ادبا، فقها، علما و... از دیرباز تا کنون آثار مستقلی تدوین و تصنیف شده و بعضاً نیز در مطاوی آثارتاریخی و کتابشناسی بدانها پرداخته شده است. از زمرة این قبیل آثار باید از کتبی نام برد که به طبقة دستوران (صدوران یا وزراء) پرداختهاند و میتوان آنها را در یکی از اقسام نثر فارسی مسمّی به ...
بیشتر
در خصوص بزرگان تاریخ نظیر شاهان، وزرا، رجال سیاسی، ادبا، فقها، علما و... از دیرباز تا کنون آثار مستقلی تدوین و تصنیف شده و بعضاً نیز در مطاوی آثارتاریخی و کتابشناسی بدانها پرداخته شده است. از زمرة این قبیل آثار باید از کتبی نام برد که به طبقة دستوران (صدوران یا وزراء) پرداختهاند و میتوان آنها را در یکی از اقسام نثر فارسی مسمّی به دستورنامهها طبقهبندی کرد. مقصود از این نوع خاص، آثاریاند که یا بهمثابة کتب تاریخ عمومی از پیشازاسلام تا عصر مولّف را از منظر شناخت وزرا بررسیده و یا اینکه اختصاصاً یکی از ادوار تاریخی را مطمح نظر قرار دادهاند. پیشینة اینگونه آثار به پس از اسلام برمیگردد. در ادبیّات عرب کتبی نظیر الوزراء و الکتّاب الجهشیاری و تاریخ فخری ابن الطقطقی داعیهدار این قسم ادبی به شمار میروند. در ادبیّات فارسی نیز نگارش دستورنامهها از قرن ششم متداول شده و تا سدههای اخیر ادامه یافته است. برخی از این قبیل آثار عبارتاند از: تاریخالوزراء نجمالدین قمی، نسائمالاسحار ناصرالدین منشی کرمانی، آثارالوزراء عقیلی و... . دستورنامهها از جهات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی از اهمیّت بسزایی برخوردارند. تعدادی از آثار این نوع ادبی تصحیح و طبع شده و برخی هنوز در کسوت نسخ خطّی و چاپ سنگی باقی ماندهاند. نگارنده در این نوشتار کوشیده ضمن احصاء دستورنامههای فارسی به بررسی و بیان خصایص این دسته آثار از منظر ساختاری، محتوایی بپردازد.
اکبر حیدریان؛ سید جواد مرتضایی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 81-98
چکیده
دیوان خاقانی به جهت دیریابی و دشواری و نیز به سبب اشتمال بر قصاید استوار و غرّا، از دیرباز موردتوجّه شارحان بوده و ایشان کوشیدهاند تا با حل مشکلات لفظی و معنوی، به عوالم خیال شاعر راه یابند. در میان قصاید خاقانی، قصیدۀ ترسائیه از اهمّیت خاصی برخوردار است. این قصیده به دلیل ذکر اصطلاحات مسیحیت که نظیر آن در قصاید دیگر دیده نمیشود ...
بیشتر
دیوان خاقانی به جهت دیریابی و دشواری و نیز به سبب اشتمال بر قصاید استوار و غرّا، از دیرباز موردتوجّه شارحان بوده و ایشان کوشیدهاند تا با حل مشکلات لفظی و معنوی، به عوالم خیال شاعر راه یابند. در میان قصاید خاقانی، قصیدۀ ترسائیه از اهمّیت خاصی برخوردار است. این قصیده به دلیل ذکر اصطلاحات مسیحیت که نظیر آن در قصاید دیگر دیده نمیشود و نیز از این جهت که خوانندگان را با بسیاری از مراسم و آداب آن دین آشنا میسازد، همواره توجه شارحان را بهطور خاص به خود معطوف داشته است. در این جُستار، نگارندگان بر آناند تا نگاهی دوباره به یکی از ابیات این قصیده داشته باشند و تفسیر و تأویل جدیدی از آن به دست دهند. نویسندگان، در پی آن هستند تا شکلهای مختلف کلمۀ «عیشا» را در بیت معروف قصیدۀ ترسائیه موردبررسی و مداقه قرار دهند و درنهایت، معنایی را که به نظر میرسد مطمح نظر خاقانی بوده است بیان کنند. بر اساس یافتههای این پژوهش، «عیشا»، تصحیف کلمۀ «ایشا» است و خاقانی با بهکارگیری این کلمه قصد دارد به اختلاف بین اناجیل اشاره کند.
ایمان مهری بیگدیلو؛ ابراهیم رنجبر؛ خدابخش اسداللهی؛ عسگر صلاحی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 99-116
چکیده
فرق هنر با تاریخ در این است که هنرمند با گزینش و تأویل و گزارش خاصّ خود، بینظمیهای ظاهری واقعیّات را در طرحی معقول، محدود، سنجیده و منظّم عرضه میکند. شراب خام نوشتة اسماعیل فصیح یکی از رمانهای مشهور رئالیستی است که گزیدههایی از مسائل تاریخی دهههای چهل و پنجاه شمسی موضوع آن است. این رمان با مؤلّفههای رئالیسم ...
بیشتر
فرق هنر با تاریخ در این است که هنرمند با گزینش و تأویل و گزارش خاصّ خود، بینظمیهای ظاهری واقعیّات را در طرحی معقول، محدود، سنجیده و منظّم عرضه میکند. شراب خام نوشتة اسماعیل فصیح یکی از رمانهای مشهور رئالیستی است که گزیدههایی از مسائل تاریخی دهههای چهل و پنجاه شمسی موضوع آن است. این رمان با مؤلّفههای رئالیسم اجتماعی مطابقت زیادی دارد. در این نوشته، این رمان را از همین دیدگاه تحلیل کردهایم. توجّه به زندگی فردی خود نویسنده، وضعیّت برخی از خانوادهها بهعنوان تیپها و نمایندههای موجود در جامعه، کارکرد روزنامهها و برخی از شخصیّتهای تاریخی و روابط و اخلاق اجتماعی از مضامین آن به شمار میروند. حاصل این تحقیق این است که نویسنده به روش بازنمایی واقعیّات، با استناد به رسانههای خبری، تشریح جزئیّات وقایع، تیپسازی، استفاده از زبان محاوره، ذکر نام برخی از شخصیّتهای تاریخی، گزارش حوادث تلخ خبری و نمود شخصیّت خود نویسنده در نقش راوی، جنبة رئالیستی رمان را تقویت کرده است. روش این پژوهش تطبیق دادن جزئیات و عناصر موجود در رمان و استنباط نتیجهای دقیق برای کشف جنبههای رئالیستی آن و چگونگی تطابق آن با واقعیات اجتماعی است.
ساره زیرک؛ فاطمه خزائی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 117-140
چکیده
گستره ادبیات و فرهنگ ایران مملو از گرایشهای جبرگرا است که در ادبیات کلامی به اشاعره بازمیگردد. ازآنجا که جبرگرایی نوعی رویکرد نظری درباره شناخت و کنش است و نه افسانهپردازی ساده که موضوعی آسان برای تحلیل ریختشناسی بهشمار آید، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی کنش و روایت در گرایش جبرگرا به چه نحو ترسیم میشود؟ پژوهش حاضر ...
بیشتر
گستره ادبیات و فرهنگ ایران مملو از گرایشهای جبرگرا است که در ادبیات کلامی به اشاعره بازمیگردد. ازآنجا که جبرگرایی نوعی رویکرد نظری درباره شناخت و کنش است و نه افسانهپردازی ساده که موضوعی آسان برای تحلیل ریختشناسی بهشمار آید، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی کنش و روایت در گرایش جبرگرا به چه نحو ترسیم میشود؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، الگوی کنش و نیز شناخت را در دو حکایت از جوامعالحکایات و لوامعالروایات اثر سدیدالدین محمّد عوفی با این فرض بررسی میکند که هر گونه معنا در روایت، باید در اساس خود مبتنی بر جهتگیری از یک ادراک نقصان به سمت یک شیء ارزشی باشد که مستلزم تغییر است. نتایج پژوهش نشان داد مطابق الگوی کنش در روایت جبرگرا، شناخت امری است «ازلی»، و «انقلاب» و «استحاله» در آن راه ندارد و شناخت روایی با تقلیل به یک «واحد شناخت»، صرفا در صورت «استحاله به فراشناخت ازلی» میتواند انسجام معنایی خود را بازیابد.
زهرا شیردل؛ ابوالقاسم رحیمی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 141-166
چکیده
نقد اسطورهای یا نقد کهنالگویانه به کشف الگوهای ذهنی و تبلور آنها، در آثار ادبی میپردازد. اهمیت این شیوه از آنجاست که به بررسی اساطیر از چند دیدگاه میپردازد و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و روانی را در آفرینش اساطیر، بررسی میکند. ازآنجاکه در این مقاله، بر آنیم تا به کندوکاو در ریشهها و زمینههای روانی اسطوره بپردازیم، از ...
بیشتر
نقد اسطورهای یا نقد کهنالگویانه به کشف الگوهای ذهنی و تبلور آنها، در آثار ادبی میپردازد. اهمیت این شیوه از آنجاست که به بررسی اساطیر از چند دیدگاه میپردازد و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و روانی را در آفرینش اساطیر، بررسی میکند. ازآنجاکه در این مقاله، بر آنیم تا به کندوکاو در ریشهها و زمینههای روانی اسطوره بپردازیم، از میان مضامین متنوّع در فرهنگهای گوناگون، بُنمایۀ «اسطورۀ کودک رهاشده»1 انتخاب شده است. این بُنمایه از مضامین اصلی زندگی بسیاری از خدایان، پادشاهان، قهرمانان و پیامبران است؛ بنابراین پرداختن به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مقاله کوشیدهایم تا چرخۀ تکامل روانی دوازده شخصیت از شاهنامه را که کهنالگو و بُنمایۀ رهاشدگی و تبعید در کودکی، در ژرفساخت زندگی آنان به چشم میخورد، بر اساس روانشناسی کارل گوستاو یونگ2 (1875- 1961) روانپزشک شهیر سوئیسی، تحلیل کنیم. برای رسیدن به نتیجۀ بهتر، با نگاهی ویژه به بزرگترین کتاب حماسی ایران، شاهنامۀ فردوسی به کشف نقاط تاریک و مبهم این اسطورۀ شگرف و پرتکرار و نیز رمزگشایی آن، از دیدگاه روانشناسی یونگ خواهیم پرداخت.
محمد غفوری فر؛ علیرضا حسینی
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 167-187
چکیده
بینامتنیت حاصل رویکرد زبانشناختی در حوزه نقد جدید است و به معنای بررسی روابط موجود میان متونی است که موجب آفرینش متن جدید میشود و هر متن ادبی را بهمنزلة جذب و دگرگونسازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن میداند. این نظریه در قرن بیستم میلادی توسط «ژولیا کریستوا» ناقد فرانسوی، ارائه شد و بهشدت موردتوجه ناقدان قرار ...
بیشتر
بینامتنیت حاصل رویکرد زبانشناختی در حوزه نقد جدید است و به معنای بررسی روابط موجود میان متونی است که موجب آفرینش متن جدید میشود و هر متن ادبی را بهمنزلة جذب و دگرگونسازی متون گوناگون گذشته و یا همزمان با آن میداند. این نظریه در قرن بیستم میلادی توسط «ژولیا کریستوا» ناقد فرانسوی، ارائه شد و بهشدت موردتوجه ناقدان قرار گرفت. این نظریه هرچند در نقد جدید مطرح شده است، اما این پدیده با همه انواع آن از دیرباز در ادبیات ایران زمین بهویژه در ادبیات عامیانه کاربرد داشته است و شایعترین نوع این پدیده، بازتاب کارکرد آیات، واژگان و معانی قرآن کریم به شکل گسترده و متفاوت در کنایههای عامیانه است که تنها با تطبیق نظریه بینامتنیت میتوان به زیبایی آن دست یافت. پژوهش حاضر در تلاش است با روش توصیفیتحلیلی، انواع روابط بینامتنی قران کریم با کنایههای عامیانه را بررسی کند تا تأکیدی بر پیوند ناگسستنی فرهنگ اسلامی با ادبیات محاورهای ایرانیان باشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که کنایههای عامیانه گاه الفاظ، مضامین، عناوین قرآنی، و همچنین شخصیتها و حوادث تاریخی آن را منبع الهام خویش قرار میدهد و بیشترین شکل بینامتنی قرآنی بهکار رفته، در کنایهها بهصورت نفی متوازی یا امتصاص است.
خیرالله محمودی؛ شهناز باصری
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 189-215
چکیده
متون ادبی بهعنوان آینة فرهنگ هر ملت موثقترین منبعی هستند که ناخودآگاه، آداب و رسوم و باورهای هر قوم را در خود منعکس میکند. تاریخ بیهقی یکی از آثار گرانسنگ زبان فارسی است که علاوه بر ویژگیهای منحصربهفرد تاریخی خود یکی از منابع فرهنگی زبان فارسی است که بیانگر بعضی از آداب و رسوم زمان خود است. یکی از مواردی که در نگاه اول ذهن خواننده ...
بیشتر
متون ادبی بهعنوان آینة فرهنگ هر ملت موثقترین منبعی هستند که ناخودآگاه، آداب و رسوم و باورهای هر قوم را در خود منعکس میکند. تاریخ بیهقی یکی از آثار گرانسنگ زبان فارسی است که علاوه بر ویژگیهای منحصربهفرد تاریخی خود یکی از منابع فرهنگی زبان فارسی است که بیانگر بعضی از آداب و رسوم زمان خود است. یکی از مواردی که در نگاه اول ذهن خواننده را به خود معطوف میدارد، حوادث و وقایع و مراسم... حکومت مسعود غزنوی است. در همین بخش است که بیهقی در ذکر مراسم سوگواری محمود، برخلاف آیین مرسوم آن روزگار و حتی دورههای پیشین، به استناد متون ادبی معاصر خودش ازجمله دیوان فرخی از سپیدپوشی مسعود و درباریانش در سوگواری محمود غزنوی و خلیفه القادربالله سخن میگوید. رسمی که کاملاً با توصیفات سوگواری سایر متون ادب فارسی، حداقل تا روزگار نویسنده در تضاد است. در این پژوهش ابتدا به رنگهای سوگواری در ملل شرق و غرب و ایران قبل و بعد از اسلام پرداخته شده، سپس علت رنگ سپید پوشیدن مأمون در شهادت امام رضا (ع) و سلطان مسعود در مرگ محمود غزنوی و خلیفۀ بغداد بررسی شده است و به نظر میرسد که عمل مأمون بیشتر جنبۀ سیاسی و حکومتی و عمل سلطان مسعود تقلیدی از مأمون بوده است.
معصومه نظری چروده؛ بهرام خشنودی؛ احمدرضا نظری
دوره 70، شماره 236 ، اسفند 1396، صفحه 217-236
چکیده
در روایتشناسی ساختارگرا برای هر روایتی دو نوع زمان مطرح است: زمان متن، زمان داستان. ترتیب، دیرش و بسامد در حیطه «زمان متن»، زمان تقویمی و زمان حسی و عاطفی در گسترة «زمان داستان» از مباحث اصلی زمان در دانش روایتشناسی است. اگرچه نظریهپردازی دربارة شگردها و روشهای زمان در روایتهای تاریخی و ادبی بحثی تازه بوده و به قرن ...
بیشتر
در روایتشناسی ساختارگرا برای هر روایتی دو نوع زمان مطرح است: زمان متن، زمان داستان. ترتیب، دیرش و بسامد در حیطه «زمان متن»، زمان تقویمی و زمان حسی و عاطفی در گسترة «زمان داستان» از مباحث اصلی زمان در دانش روایتشناسی است. اگرچه نظریهپردازی دربارة شگردها و روشهای زمان در روایتهای تاریخی و ادبی بحثی تازه بوده و به قرن بیستم باز میگردد اما شیوة روایتگری داستان در داستان کلیلهودمنه، زمینة مناسبی برای طرح مؤلفههای اصلی زمان در این اثر فراهم آورده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به شیوة توصیفی-استقرایی و بر اساس نظریه «زمان در روایت» به بررسی زمان در حکایتهای اصلی و فرعی کلیلهودمنه پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که حکایتهای کلیلهودمنه همخوانی معناداری با ویژگیهای «زمان متن» دارد. چنانکه در «دیرش» به ترتیب مکث توصیفی، صحنة نمایش، خلاصه و حذف، بسامد بیشتری دارد؛ در «ترتیب» فراوانی کاربرد پسنگاه بیشتر از پیشنگاه است و در بحث «بسامد»، به بسامد بازگو، بیشتر از بسامد مکرر توجه شده است. این دستاوردها نشان میدهد کتاب کلیلهودمنه با وجود داشتن نثری فنی، دارای شیوهای اعتدالی در روایت حکایتهاست و هرگز اطنابش بیشتر از ایجاز و اعتدالش نیست.