میرجلیل اکرمی؛ محمد پاشایی
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 1-19
چکیده
. رمان در ایران پدیدهای نوظهور است که با شکل گیری نهضت مشروطه توجه ایرانیان را به خود جلب کرد. در عصر مشروطه بحرانهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمینه را برای به وجود آمدن رمان مهیا ساخت و آن را وارد پهنۀ اجتماع کرد. رمان «زیبا»ی حجازی از جمله رمانهای اجتماعی اولیه محسوب میشود که از منظر ادبی توانست ساختار و محتوای رمانهای ...
بیشتر
. رمان در ایران پدیدهای نوظهور است که با شکل گیری نهضت مشروطه توجه ایرانیان را به خود جلب کرد. در عصر مشروطه بحرانهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمینه را برای به وجود آمدن رمان مهیا ساخت و آن را وارد پهنۀ اجتماع کرد. رمان «زیبا»ی حجازی از جمله رمانهای اجتماعی اولیه محسوب میشود که از منظر ادبی توانست ساختار و محتوای رمانهای اولیه را اعتلا بخشد و در تکامل سبکی و ساختاری رمان فارسی موثر افتد. این پژوهش در پی واکاوی ژرفساخت رمان ‹‹زیبا›› و نقد و تحلیل آن است. رمان «زیبا» همانند رمانهای اجتماعی اولیه با دسیسهای عاشقانه شروع میشود و حجازی در این رمان از فرم سفر برای گسترش پیرنگ استفاده کرده است. حجازی در رمان «زیبا» اغلب شخصیتها را قبل از نقش آفرینی در صحنه داستان معرفی نمیکند، بلکه شخصیتها در جریان کنش و واکنشها، ناگفتههای درونی خود را به مخاطبان به صورت ضمنی بازتاب میدهند. از منظر محتوایی این رمان به داستان دیوانسالاری و انتقال روش «ایلی-روستایی» به دولت متمرکز سراسری میپردازد و فساد اداری دورة رضاشاه از درونمایههای اصلی آن به حساب می آید.
محمدحسین خان محمدی
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 21-44
چکیده
مقاله حاضر در جست و جوی پاسخ مستدل و برهانی به پرسشهای مطرح پیرامون کمال انسان و انسان کامل در عرفان اسلامی است؛ کمال انسان در چیست؟ انسان کامل کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ این کمال چگونه تحقق میپذیرد و از کجا آغاز شده و به کجا میانجامد؟ در این باره از اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری به عنوان الگوی ...
بیشتر
مقاله حاضر در جست و جوی پاسخ مستدل و برهانی به پرسشهای مطرح پیرامون کمال انسان و انسان کامل در عرفان اسلامی است؛ کمال انسان در چیست؟ انسان کامل کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ این کمال چگونه تحقق میپذیرد و از کجا آغاز شده و به کجا میانجامد؟ در این باره از اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری به عنوان الگوی کاربردی استفاده شده است. شیخ محمود شبستری با استفاده از مسئله حرکت به بیان مبحث تکامل میپردازد. به عقیدۀ او حرکت بنیادی در هستی غیر قابل انکار است. در پی این حرکت همه چیز میخواهد به اصل خود بر گردد. در پایان همه هستی به تعادل میرسد و در نتیجه وحدت به جای کثرت مینشیند. این حرکات شامل حرکت جوهری ، تجدد امثال ، و حرکت حُبّی بوده و در همۀ این حرکات انسان قافله سالار است که با نام های مختلف انسان کامل، ولی، امام و ... نمود مییابد و انسان تنها موجودی است که به غایت کمال که همان اتحاد با خداست دست مییابد. به عقیدۀ شبستری کامل ترین انسان، پیامبر اکرم (ص) میباشد که هم ولی است و هم نبی؛ این سیر از ازل آغاز شده و تا ابد ادامه خواهد داشت و در تمام موجودات قرار دارد و همگی دنبالهروی تکامل انساناند،
خلیل حدیدی؛ علی دهقان
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 45-70
چکیده
معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاههای کهنالگویی عمیقی دارد. مهمترین رکن اساطیری در معراج، کهنالگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی میشود. در ...
بیشتر
معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاههای کهنالگویی عمیقی دارد. مهمترین رکن اساطیری در معراج، کهنالگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی میشود. در بازگشت از این سیر و سفر، فرد پالایش یافته و به کمال رسیده با پشت سر گذاشتن مراحل مرگ ارادی و تولد دوباره و دست یافتن به رستاخیزی نو به انگارۀ انسان کلی یا کهنالگوی خود دست مییابد. نظامی با بیان شاعرانه معراج پیامبر در پایان منظومه خسرو و شیرین، نقش همین بازگشت را نمادینه کرده است. در این مقال ضمن بررسی فرایند تحول مزبور، به تحلیل معراج پیامبر در خسرو و شیرین نظامی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد کهن الگویی یونگ پرداخته شده است.
اسماعیل شفق؛ فروزان آزادبخت
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 71-94
چکیده
یکی از انواع نثر فارسی ، مراسلات درباری و نامه های بزرگان است. در مکتوبات مولانا و منشآت عبدالرحمن جامی دستهای از نامه ها هستند که در این پژوهش به عنوان (سلطانیّات) مورد بررسی قرار گرفته اند. تعریف سلطانیات و تاریخچه آن در ادب فارسی و نیز بررسی شکلی و محتوایی نامههای این دو چهرۀ سرشناس ادب و عرفان مقوله هایی است که در این پژوهش به ...
بیشتر
یکی از انواع نثر فارسی ، مراسلات درباری و نامه های بزرگان است. در مکتوبات مولانا و منشآت عبدالرحمن جامی دستهای از نامه ها هستند که در این پژوهش به عنوان (سلطانیّات) مورد بررسی قرار گرفته اند. تعریف سلطانیات و تاریخچه آن در ادب فارسی و نیز بررسی شکلی و محتوایی نامههای این دو چهرۀ سرشناس ادب و عرفان مقوله هایی است که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است. نیز بازتاب شخصیت این بزرگان در سلطانیات آنها و همچنین انعکاس مسایل اجتماعی بررسی شده اند. از آن جا که دیگر آثار مولانا و جامی غالباً صبغۀ تعلیمی داشته و برخی از جنبه های اجتماعی و خصوصیِ شخصیت آنها ممکن است پنهان مانده باشد، لذا پرداختن به نامههای آنها که صریح و شفاف و دور از پیچیدگیهای استعاری و بلاغی شاعرانهاند، میتواند زوایای دیگری از شخصیت آنها را آشکار سازد. روش کار به صورت تحلیلی است و دادهها از منظر شکلی و محتوایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این پژوهش مشخص میکند که به لحاظ شکلی، نثر مولانا آمیخته با سجع و دیگر تکلفات منشیانه است، اما جامی سلاست کلام و صراحت بیان را ترجیح داده است. هر دو عارف نامدار کوشیدهاند که از نفوذ کلام خود برای گرهگشایی از مشکلات و معضلات مردم استفاده کرده و از این طریق به مسؤولیت های الهی و اجتماعی خود عمل کنند.
ناصر علیزاده؛ مهدی رمضانی
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 95-112
چکیده
از پربسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیتها است که حافظ به روشهای گوناگون با آنها مضمونآفرینی میکند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابلهایی، بهره میبرد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیتِ «تا چه بـازی رخ نمـاید بیدقی خواهیم ...
بیشتر
از پربسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیتها است که حافظ به روشهای گوناگون با آنها مضمونآفرینی میکند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابلهایی، بهره میبرد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیتِ «تا چه بـازی رخ نمـاید بیدقی خواهیم راند / عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است. با نگاهی مختصر به شرحهای دیوان حافظ روشن میشود که «هر کسی از ظن خود» دربارة این بیت بحثبرانگیز اظهار نظر کرده است و اغلب حافظپژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهرههای آن مورد مداقّه قرار ندادهاند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که ارادۀ ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژة «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرحهای معتبر دربارة بیت مطمح نظر خواهد بود.
علیرضا نبی لو
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 113-135
چکیده
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبانشناسی نقشگرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقشهای سهگانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطهای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنشگران، کنشپذیران و حامل و محمول ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبانشناسی نقشگرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقشهای سهگانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطهای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنشگران، کنشپذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند نیز از نگاه هلیدی توضیح داده میشود. بر مبنای دیدگاه فوق، تحلیلی از دو غزل خاقانی و حافظ ارائه شده است، این غزلها از نظر وزن و قافیه و موضوع به یکدیگر بسیار نزدیکاند. خاقانی از دوازده فرایند مادی، چهار فرایند رابطهای، سه فرایند رفتاری و یک فرایند وجودی در غزل خود بهره گرفته و حافظ از سیزده فرایند مادی، پنج فرایند رفتاری، سه فرایند رابطهای و کلامی و یک فرایند وجودی استفاده کرده است، هر دو شاعر بیشتر از افعال حال بهره جستهاند. مشارکین فرایند در هر دو غزل بیشتر شامل شاعر، بادصبا، صبحدم و معشوق است و رابطه کنشگرها و کنشپذیرها نیز در دو غزل درخور توجه است. عناصر پیرامونی در دو غزل شامل عناصر مکانی، زمانی، چگونگی و علت است و خاقانی و حافظ بیشتر از عنصر مکانی و چگونگی در غزل های مذکور استفاده کردهاند.
یدالله نصراللهی؛ عاطفه جنگلی
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، صفحه 137-162
چکیده
این نوشتار، با بهرهگیری از نظریههای زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روانشناختی شخصیت سیاوش در شاهنامة فردوسی میپردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزشهای رستم، سپری میکند. با مطالعة ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصههای اخلاقمداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده میشود. ...
بیشتر
این نوشتار، با بهرهگیری از نظریههای زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روانشناختی شخصیت سیاوش در شاهنامة فردوسی میپردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزشهای رستم، سپری میکند. با مطالعة ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصههای اخلاقمداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده میشود. این امر شاید از «فراخود» و فعالیت عالی آن در وجود سیاوش نشأت گرفته است، بر خلاف پدرش، کیکاوس که او زیر سیطرة مطلق «نهاد» است. آموزههای تعلیم و تربیت و فرهنگ خودمان با استناد به قرآن، از فراخود به «نفس لوامه» و از نهاد به «نفس اماره» تعبیر میکند. در این پژوهش مطابق با نظریات یونگ، درونگرایی سیاوش در شاهنامه طرح و اثبات شده است که از این منظر، سیاوش از خشونت و جنگ بیزار و جلوهای کامل از انسان معتدل و حتی آرمانی اخلاقی است و نیز به شباهت و اشتراک شخصیت سیاوش با همتایان خود در اساطیر ملل دیگر اشارت شده است و مقولههای روانشناسی مانند کهنالگوی گیاه ـ خدا، خورشید ـ خدا، مادر ـ زمین و تولد دوباره طرح و به تفصیل بیان شده است و این فرضیه طرح شده است که سیاوش نمودگار و مظهر خورشید و نور و گرما که از ویژگیهای اساطیری باستان هستند نیز تلقی میشود.