تاریخ ادبیات ایران
امیرافشین فرهادیان؛ محمد طاهری
چکیده
شماری از سرودههای حافظ با یکدیگر در ارتباطاند. تحلیل عناصر این پیوندها به درک دقیقتر اشعار، شناخت بهتر اندیشهها و رویکردهای شاعر و ترسیم بهتر سیمای شخصیتهای حاضر در سرودهها میانجامد. آگاهیهای حاصل از تأمل در روابط درونمتنی دیوان حافظ، میتواند در تصحیح اشعار کارایی داشته باشد. در این جستار با روش تحلیل محتوا و به ...
بیشتر
شماری از سرودههای حافظ با یکدیگر در ارتباطاند. تحلیل عناصر این پیوندها به درک دقیقتر اشعار، شناخت بهتر اندیشهها و رویکردهای شاعر و ترسیم بهتر سیمای شخصیتهای حاضر در سرودهها میانجامد. آگاهیهای حاصل از تأمل در روابط درونمتنی دیوان حافظ، میتواند در تصحیح اشعار کارایی داشته باشد. در این جستار با روش تحلیل محتوا و به شیوهی توصیفی-تحلیلی، نمونهای از نتایج سودمند توجه به روابط درونمتنی در تصحیح اشعار حافظ تبیین میشود. در بیت «نمیکند دل من میل زهد و توبه ولی/ به نام خواجه بکوشیم و فرّ دولت او»، از «خواجه» که در شمار شخصیتهای حاضر در گروهی از سرودههای حافظ است؛ سخن رفته است. دقت در روابط درونمتنی دیوان نشان میدهد مراد حافظ از «خواجه» در این بیت خواجه جلالالدین تورانشاه، وزیر مشهور شاهشجاع مظفری است. حافظ از این ممدوح خویش در شمار قابل توجهی از سرودهها یاد کرده است. تحلیل سرودههای مرتبط با او در دیوان حافظ، اطلاعات قابل توجهی از اندیشه و سیرهی او و روابطش با حافظ در اختیار ما مینهد. مفهوم بیت مورد نظر در تعارض کامل با آگاهیهای حاصل از تحلیل آن اشعار است. ناهمخوانی موجود، این گمان را به میان میآورد که احتمالاً ضبط کنونی بیت، با اشکال مواجه است. با مراجعه به نسخههای کهن و بررسی ضبطهای ثبت شده، بازیابی صورت صحیح بیت مذکور میسر گردید.
ادبیات غنایی و تعلیمی
میثم جعفریان هریس؛ محمدعلی موسی زاده
چکیده
رسم پیشین در تصحیح متون این بوده است که اقدم نسخ را مطلقاً اساس قرار داده و بهجز در مورد غلطهای فاحشِ نسخة اقدم، عدول از قدیمیترین ضبط را جایز نمیدانستهاند. این روش هرچند در اغلب متون مصحَّح، قرین صواب بوده، لیکن سرشت و سرگذشت دیوان اشعار حافظ و شیوة تدوین غزلیات او به گونهای است که در کار تصحیح شعر او، تکیۀ صِرف بر اقدم نسخ، ...
بیشتر
رسم پیشین در تصحیح متون این بوده است که اقدم نسخ را مطلقاً اساس قرار داده و بهجز در مورد غلطهای فاحشِ نسخة اقدم، عدول از قدیمیترین ضبط را جایز نمیدانستهاند. این روش هرچند در اغلب متون مصحَّح، قرین صواب بوده، لیکن سرشت و سرگذشت دیوان اشعار حافظ و شیوة تدوین غزلیات او به گونهای است که در کار تصحیح شعر او، تکیۀ صِرف بر اقدم نسخ، همیشه به کشف ضبط برتر منجر نمیشود. از یک سو حافظ پیوسته در کار تکمیل جنبههای مختلف شعر خود و احیاناً حک و اصلاح آنها بوده و از دیگرسو، خود اقدام به تدوین اشعارش نکرده است و قدیمترین نسخة مدوّن دیوان حافظ، مورّخ به تاریخی بعد از وفات اوست که به قول مشهور، به دست محمد گلندام سامان یافته است. محتمل است علاوه بر او، کسان دیگری نیز به جمع و تدوین غزلیات حافظ همت گماشته باشند. بر این اساس، علاوه بر اینکه با چندین نسخة اصل یا همان مادرنسخه مواجه هستیم، وجود نسخههای متعدد فرعی و نیز تصرفات کاتبان دیوان او، تعدد ضبطها را باعث شده به گونهای که صِرف مراجعه به نسخ کهنتر موجب از میانبرخاستن اختلاف نظرها در مورد ضبط برتر نمیشود. در چنین حالتی یکی از راهها بررسی ابیات مورد اختلاف بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی است. در این مقاله ضمن توجه کامل به وضعیت نسخ در خصوص دوازده بیت از دیوان حافظ، ضبط نهایی آنها را بر اساس همان مستندات و شگردها پیشنهاد کردهایم.
ادبیات غنایی و تعلیمی
نصرالله پورجوادی
چکیده
نسج و بافت بیان در شعر حافظ، علیرغم سادگی و روشنی بیشینه ابیات و تعابیر، بر شبکه معنایی پیچیده و عموماً پنهانی مبتنی است که گاه معانی عمیق و دقیق مستتر در آن، چندان در بادی امر رخ نمینماید. به همین سبب، ابیات متعددی از دیوان وی، تنها با تأملات و بازخوانیهای مکرر است که در معرض فهم و منصۀ ظهور قرار میگیرد. ازجملۀ این ابیات، ...
بیشتر
نسج و بافت بیان در شعر حافظ، علیرغم سادگی و روشنی بیشینه ابیات و تعابیر، بر شبکه معنایی پیچیده و عموماً پنهانی مبتنی است که گاه معانی عمیق و دقیق مستتر در آن، چندان در بادی امر رخ نمینماید. به همین سبب، ابیات متعددی از دیوان وی، تنها با تأملات و بازخوانیهای مکرر است که در معرض فهم و منصۀ ظهور قرار میگیرد. ازجملۀ این ابیات، این بیت مشهور است که «عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده/ سر فروبردم در آنجا تا کجا سر برکنم» (از غزل مشهورِ «من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم»)؛ بیتی که شارحان و حافظشناسان به گواهی آثارشان، معنای آن را روشن و سرراست تلقی کردهاند. نویسنده جستار حاضر، علیرغم این تلقی عمومی، با تکیه بر بازخوانی دقیقتر و تأمل در شبکۀ معنایی پیچیده و بههمتافتۀ اجزا و مفردات بیت، میکوشد در عین نقد تلقی مذکور، معنای مستنبط خود را از بیت با خوانندگان در میان نهد. تبارشناسی تعابیرِ شاعرانه و مفاهیم صوفیانه بیت مذکور، ارتباط مکتب عرفانی حافظ با اندیشههای احمد غزالی و کتاب سوانح او را نشان میدهد.
شعر معاصرایران
بهنوش رحیمی هرسینی؛ علی حیدری
چکیده
حافظ از تکرار معنی برخلاف تکرار لفظ در سطح بیت، ابایی نداشتهاست؛ شاهد ما در اثبات این ادعا، استفادۀ او از واژگان و عبارات مترادف است. ریزبینی و نکتهسنجی حافظ در توجه به اختلافهای معنایی واژگان مترادف مثالزدنی است. وی علاوهبر هممعنایی و ترادف، به اختلافها و حتی گاه تضادهای معنایی این واژگان بهظاهر مترادف نظر داشته ...
بیشتر
حافظ از تکرار معنی برخلاف تکرار لفظ در سطح بیت، ابایی نداشتهاست؛ شاهد ما در اثبات این ادعا، استفادۀ او از واژگان و عبارات مترادف است. ریزبینی و نکتهسنجی حافظ در توجه به اختلافهای معنایی واژگان مترادف مثالزدنی است. وی علاوهبر هممعنایی و ترادف، به اختلافها و حتی گاه تضادهای معنایی این واژگان بهظاهر مترادف نظر داشته و هر واژه را در بافت معنایی مناسب به کار گرفتهاست. نکتۀ قابلتوجه دیگر، آرایش واژگان و عبارات مترادف در ابیات اوست؛ حافظ مفاهیم مترادف را بهصورت گروه کلمه و به دنبال یکدیگر نمیآورد؛ بلکه واژۀ دوم را در جملۀ مستقل دیگری، جانشین واژه یا عبارت نخست میکند. این روش، شگرد جادویی او در آمیختن معانی و آفریدن معانی شگفت و تازه است. آرایش واژگان مترادف، توجه به جزییات معانی آنها و به کار بردن آنها در بافتهای متناسب با معنایشان، به حافظ توانایی فراوان در آفرینش معانی بدیع و تصاویر هنری شگفت بخشیدهاست. او با این مترادفسازیها، علاوهبر ایجاد تناسبات لفظی و معنوی، پارادوکسهای بدیع، طنزهای ملیح و مخفی و... میآفریند و بر ابعاد و گسترۀ معنی در هر بیت میافزاید. در حدود 5درصد از ابیات حافظ، مفاهیم مترادف جانشین یکدیگر شدهاند. حافظ در آفرینش این مفاهیم علاوهبر مفردات زبان، از معانی کنایی عبارات، روابط مجازی واژگان و ساختن ترکیبهای تازه سود جستهاست.
بهنوش رحیمی هرسینی؛ علی حیدری؛ محمدرضا حسنی جلیلیان؛ قاسم صحرایی
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، ، صفحه 57-71
چکیده
حافظ با جانشین کردن دو مفهوم در دو مصرع یک بیت، براساس روابط مجازی میان آنها، مجازهای تازه با معانی بدیع میآفریند؛ بهصورتیکه مجاز در مصراع دوم با یک رابطۀ مجازی جانشین حقیقت در مصراع نخست میشود. جانشینی مجاز و حقیقت، تسویه و برابری این دو امر را در پی دارد. مجاز علاوهبر معنی مجازی، دلالت اصلی و مستقل نیز دارد؛ که موجب دوبعدی شدن ...
بیشتر
حافظ با جانشین کردن دو مفهوم در دو مصرع یک بیت، براساس روابط مجازی میان آنها، مجازهای تازه با معانی بدیع میآفریند؛ بهصورتیکه مجاز در مصراع دوم با یک رابطۀ مجازی جانشین حقیقت در مصراع نخست میشود. جانشینی مجاز و حقیقت، تسویه و برابری این دو امر را در پی دارد. مجاز علاوهبر معنی مجازی، دلالت اصلی و مستقل نیز دارد؛ که موجب دوبعدی شدن کلام و گستردهشدن دامنۀ معنی بیت میشود. معنای حاصل از این روش، برخاسته از نوع رابطۀ مجازی، دلالت دوگانۀ مجاز و تسویۀ مجاز و حقیقت در رابطۀ جانشینی است. مجموع این روابط و حضور توأمان حقیقت و مجاز، قابلیتهایی در زبان خواجه ایجادکرده؛ که وی را در آفرینش معانی و تصاویر بدیع یاری بخشیدهاست. حداقل 365 مجاز با دلالت دوگانه (مجاز و حقیقت) با روش جانشینی در غزلیات حافظ بهکاررفتهاست، این رقم که فاقد تعداد مجازهای بهعلاقۀ شباهت (استعاره) است، حدود نه درصد از ابیات وی را تشکیل میدهد. از کارکردهای هنری این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاز در لفظ، اطناب در معنی، تناقض، اغراق، ترسیم و توصیف جزییات یک تصویر با حفظ ایجاز، ایهام، سمبلسازی، ایجاد تلمیح و طنز.
ناصر علیزاده؛ طاهره نظری انامق
دوره 70، شماره 235 ، شهریور 1396، ، صفحه 153-180
چکیده
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ...
بیشتر
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ایم تا مطابقت های فلسفی مکتب پست مدرن را در غزلیات حافظ بسنجیم و تا حد امکان فضای سازی و فلسفه متعالی این شاعر برجسته و جهانی ادبیات کلاسیک را نشان دهیم. مؤلفه های پست مدرنی اقتباس، عدم قطعیت، کارناوال، فروپاشی روایت های کلان ، کالای ذهنی، مرکزیت زدایی، وجودشناسی، اتصال کوتاه...در این سیر به مدد ما آمده است.
اسدالله واحد؛ طه صادری
دوره 67، شماره 229 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 137-155
چکیده
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ...
بیشتر
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی دربارة صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشﻫﺎی بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله با مطالعة یازده رباعی که مشترکاً هم به خیام و هم به حافظ منسوب شدهﺍند، در صدد بررسی و نقد صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر مورد بحث است. پس از ذکر محل و تاریخ انتساب رباعیﻫﺎ به هر یک از دو شاعر به سبکشناسی زبانی و سابقة تاریخی رباعیات پرداخته و مضمون آنﻫﺎ را با مضامین رباعیات اصیل خیام سنجیدهﺍیم. در نهایت با رد انتساب آنﻫﺎ به حافظ، با توجه به تحلیل نسخهای، سبکی و محتوایی، انتسابشان را به خیام اقوی دانستهﺍیم.
علیرضا نبی لو
دوره 66، شماره 227 ، شهریور 1392، ، صفحه 113-135
چکیده
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبانشناسی نقشگرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقشهای سهگانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطهای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنشگران، کنشپذیران و حامل و محمول ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبانشناسی نقشگرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقشهای سهگانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطهای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنشگران، کنشپذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند نیز از نگاه هلیدی توضیح داده میشود. بر مبنای دیدگاه فوق، تحلیلی از دو غزل خاقانی و حافظ ارائه شده است، این غزلها از نظر وزن و قافیه و موضوع به یکدیگر بسیار نزدیکاند. خاقانی از دوازده فرایند مادی، چهار فرایند رابطهای، سه فرایند رفتاری و یک فرایند وجودی در غزل خود بهره گرفته و حافظ از سیزده فرایند مادی، پنج فرایند رفتاری، سه فرایند رابطهای و کلامی و یک فرایند وجودی استفاده کرده است، هر دو شاعر بیشتر از افعال حال بهره جستهاند. مشارکین فرایند در هر دو غزل بیشتر شامل شاعر، بادصبا، صبحدم و معشوق است و رابطه کنشگرها و کنشپذیرها نیز در دو غزل درخور توجه است. عناصر پیرامونی در دو غزل شامل عناصر مکانی، زمانی، چگونگی و علت است و خاقانی و حافظ بیشتر از عنصر مکانی و چگونگی در غزل های مذکور استفاده کردهاند.
دوره 54، شماره 223 ، شهریور 1390، ، صفحه 53-88
چکیده
چکیده
در مقایسة محتوایی آثار مهم ادبیات عرفانی ایران و نیز تمام آثاری که صبغة عرفانی دارند، موضوعات مشترک فراوانی به چشم میخورد که بحث تقابل عقل و عشق یکی از آنهاست و میتوان از آن به رویارویی فلسفه و عرفان نیز تعبیر کرد. در این منازعه بخش قابل توجهی از غوغای کارزار عقل و عشق شاعران متوسطی هستند که تنها با سلاح تقلید و تکرار اندیشههای ...
بیشتر
چکیده
در مقایسة محتوایی آثار مهم ادبیات عرفانی ایران و نیز تمام آثاری که صبغة عرفانی دارند، موضوعات مشترک فراوانی به چشم میخورد که بحث تقابل عقل و عشق یکی از آنهاست و میتوان از آن به رویارویی فلسفه و عرفان نیز تعبیر کرد. در این منازعه بخش قابل توجهی از غوغای کارزار عقل و عشق شاعران متوسطی هستند که تنها با سلاح تقلید و تکرار اندیشههای خردستیز در میدان ظاهر شدهاند و نه از روی باورهای برخاسته از تجربههای عرفانی. آنها صرفاً از دیدگاه ذوقی و شاعرانه و با تکیه بر سنتهای ادبی، عشق را بر عقل ترجیح دادهاند لیکن در میان انبوه این شعرا، شاعران معدودی را نیز سراغ داریم که با افکار متعالی عرفانی در این مصاف قد علم کردهاند و اندیشههای خردستیز و فلسفهگریز در کلام آنها به شکل بنیادین و بهعنوان یک باور استوار، و نه از روی تقلید و تکرار مطرح میشود. در میان شاعران دستۀ اخیر، حافظ به دلیل تجلی اندیشههای خردستیز در نهان و آشکار شعرش جایگاهی ویژه دارد. با توجه به شعر و اندیشة حافظ اگرچه انتظار نمیرود مقام و دلبستگیهای عرفانی حافظ با آنچه ما از مولانا وعطار سراغ داریم، پهلو بزند لیکن حضور اندیشههای عرفانی و به تبع آن باورهای خردستیز در کلام او بهقدری پررنگ است که اگر او را بهعنوان شاعری عارف- نه عارفی شاعر- در سلک این بزرگان یاد کنیم، سخنی بهگزاف نگفتهایم. در این مقاله جلوههای مختلف خردستیزی در دیوان حافظ که در لباس ذم عقل جزئی، نفی فلسفه و حکمت فلسفی، نفی علوم مکتبی و مدرسی و توصیه به مستی رخ مینماید، بررسی شده است.