چکیده
چکیده
هدف پژوهش حاضر آن است که نشان دهد، سالهای ابری، از جمله آثاری است که جامعة کرمانشاه را در اواخردهة سی و اوایل دهة چهل، کاملاً به تصویر کشیده است و در لابهلای این توصیفات، تقابل سنّت و تجدّدخواهی رامیتوان بهطور آشکارا، مشاهده نمود. علاوه بر این، برجستگی برخی از مؤلفههای معنایی و تحلیلهای جامعهشناسانة نویسنده از حوادث، رنگو بوی آثار رئالیسم سوسیالیستی، به آن بخشیده است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا بهطور اجمالی، به مارکسیسم و یکی از خوانشهای آن، رئالیسم سوسیالیستی و سیر تاریخی آن اشاره شده، سپس، از آن جایی که اجتماع در اکثر موارد، علاوه بر پیشزمینة اثر (محتوا)، در روساخت آن نیز تأثیر میگذارد و با عناصر بیرونی اثر (فرم و ساختار) پیوند میخورد، در دو بخش جداگانه، بازتاب اجتماع و رئالیسم سوسیالیستی بررسی شده است؛ در بخش نخست، انعکاس برخی از نهادهای جامعه مانند فرهنگ، سیاست، اقتصاد، خانواده و مدرسه در محتوای اثر نشان داده شده و در بخش دوم، بازتاب آن در ساختار و بافت داستان با تکیه بر سه عنصر شخصیّت، زبان و صحنههای داستان، مورد بررسی قرار گرفته است.
کلیدواژهها