چکیده
کارکرد تعاملی بین سه جنبهء زیستی،روانی و اجتماعی انسان موجب شده است که وجود مشکل در یکی از این ابعاد،او را در دو جنبهء دیگر نیز دچار مشکل سازد.اگر تهاجم فرهنگی را در طبقهء مشکلات اجتماعی انسان قرار دهیم،باید اطمینان داشته باشیم که به دنبال خود،علاوه بر معضلات اجتماعی، مشکلات زیستی و روانی نیز برای مردم فراهم آورد؛مثلا افرادی که به شیوه و سبک غربی آرایش میکنند از نظر روانی نیز مشکل دارند و از نظر زیستی به اختلالات روان-تنی(مانند زخم معده،میگرم،آسم،و...)بیشتر گرفتار میشوند. لذا باید تهاجم فرهنگی را مسألهای مهمتر از آنچه تصور میشود پنداشت و در صدد مبارزه جدی با آن برآمد.طبیعی است که اگر این مبارزه با راهبردهای علمی و عملی همراه باشد نتایج سودمندی خواهد داشت؛و گر نه آب در هاون کوبیدن خواهد بود.در این مقاله تلاش بر این است که راهبرهای علمی و کاربردی مناسبی که در این راستا میتوانند سودمند باشند مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند. یکی از مهمترین راههای مبارزه،شناخت دقیق مکانیزم شیوههای نفوذی تهاجم فرهنگی است؛زیرا که بدون شناخت دقیق،خنثی نمودن آنها امکانپذیر نخواهد بود.از راهبردهای دیگر آموزش جرأت ورزی است.بسیاری از مردم در مواجهه با کارگزاران تهاجم فرهنگی،از بیان مناسب احساسات، عقاید و باورهای خود،به گونه مستقیم و دور از ملاحظات ناتواناند؛لذا موجبات موفقیت تهاجم فرهنگی را فراهم مینمایند.جرأت آموزی به این دسته از مردم،جهت مقابله با تهاجم فرهنگی راهبردی ضروری است.استفاده از«اثر تلقیحی»راهبرد دیگری است.به این طریق،همیشه میتوان مردم را در مسیر مبارزه با تهاجم فرهنگی برانگیخته نگه داشت.راهبرد استفاده از«اثر تقدم و تاخر»موجب میشود که پیامهای مسؤولان فرهنگی،مذهبی و سیاسی خودی بر پیامهای کارگزاران تهاجم فرهنگی غلبه کند. راهبردهای حاکم کردن ارزشهای یکسان بر همه نهادهای اجتماعی، استفاد هاز یادگیری مشاهدهای(سرمشق دهی)،آگاهی دادن به اعضای جامعه، شیوههای عملی دیگری جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی هستند که ساز و کار هر کدام از آنها به تفصیل در اصل مقاله آمده است.در پایان،پس از نتیجهگیری، پیشنهادهایی نیز متناسب با اهداف مقاله جهت مقابله و مبارزه به تهاجم فرهنگی ارائه شده است.