اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعهای از مبحث پیچیدة «وحدت وجود» است. اساساً یکی از اهداف کلی عرفان و روانشناسی رسیدن فرد به وحدت درونی و موفقیت در ایجاد وحدت با عالم خارج از وجود است. اصل سنخیت در فلسفه و در باب علم حضوری معنا پیدا میکند که برای تحقق امر ادراک باید بین مُدرِک و مُدرَک سنخیت وجود داشته باشد و در عرفان (خصوصاً عرفان نظری که همانندیهای بسیاری با فلسفه دارد) رمز اصلی تجاذب و کشش بین عاشق و معشوق است.
روانشناسانی چون، آبراهام مزلو و یونگ این سنخیت را باور دارند و همسو بودن اصل سنخیت در عرفان با اصل همانندسازی در روانشناسی را تصدیق میکنند. مشابهت نظریات آبراهام مزلو با افکار عرفانی عطار و مولانا محور اصلی این نوشتار است.
. (1384). اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی). زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز), 48(197), 35-54.
MLA
. "اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی)", زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز), 48, 197, 1384, 35-54.
HARVARD
. (1384). 'اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی)', زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز), 48(197), pp. 35-54.
CHICAGO
, "اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی)," زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز), 48 197 (1384): 35-54,
VANCOUVER
. اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی). زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز), 1384; 48(197): 35-54.