چکیده
چکیده
درخت یکی از پدیدههای طبیعت است که هنوز هم در میان بسیاری از اقوام، مقدس شمرده میشود. این پدیده که در بسیاری از اسطورهها با اصل آفرینش ارتباط مییابد با اشراق و عرفان همپیوند میشود. همپیوندی اشراق و درخت در شعر سهراب سپهری، شاعر نوپرداز جلوههای متعددی مییابد از جمله در دید او «گل سرخ» قبله است و «چشمه» جانماز و «نور» مهر و «دشت» سجاده و «سرو» گلدسته و از این رو سهراب با تکبیرةالاحرام «علف» و «قدقامت» موج به نماز میآغازد و با جهانبینیای که ناشی از حقیقت زنده و ملموس است خدا را در «تپش باغ»، «لای شببوها» و در «آب و گیاه» مییابد.نگارنده در این مقاله در پی آن است که به این سؤالات پاسخ دهد:
1- حضور عنصر طبیعت در شعر سهراب از کجا نشأت میگیرد؟
2- سهراب به چه صورت از ارتباط درخت و اصل آفرینش در اساطیر سودجسته است؟
3- همپیوندی درخت و اشراق در شعر سهراب بر چه مبنایی است؟
در شعر سهراب، این همپیوندی از خلقت آغازین انسان شروع شده و تا شرح سلوک عرفانی ادامه مییابد. شعر «نشانی» اوج همپیوندی درخت و معرفت در شعر اوست که از درخت سپیدار آغاز میشود و به لانة نور بر بالای درخت کاج منتهی میشود.
کلیدواژهها