چکیده
چکیده
زن و جایگاه حقوقی و انسانی وی از بحثهای داغ مکاتب فکری معاصر بهخصوص اومانیسم و فمینیسم است و موضوعی است که محققان و نویسندگان و شاعران زیادی- درگذشته و حال- ضمن آثار خویش به آن پرداختهاند. خاقانی نیز یکی از شاعرانی است که حضور زن در دیوان او بازتاب قابل توجهی دارد و اشعارش در این خصوص، زمینهساز نقدهای تندی علیه او شده تا جایی که برخی از پژوهشگران وی را زنستیزترین شاعر ادبیات فارسی دانستهاند. موضوع جستار حاضر بررسی همین نکته است که آیا خاقانی بهراستی زنستیزترین شاعر ادبیات فارسی است؟ نویسندگان مقالة حاضر با در نظرداشت واقعیتهایی از قبیل: 1- مباحث روانشناختی؛ 2- اقتضای حال و مقام (جغرافیای کلام)؛ 3- شرایط خانوادگی و اجتماعی شاعر؛ 4- شیوة بیان طنزآمیز خاقانی یا لحن سخن وی، بر آناند که دلیل قضاوتهای تند برخی بزرگان در متهم کردن وی به افراط در زنستیزی، این است که در فهم برخی اشعار وی دچار سوءبرداشت گردیدهاند. البته قابل انکار نیست که شواهدی دال بر خوارداشت زن در آثار خاقانی دیده میشود اما واقعیت این است که وی از این حیث تفاوتی با دیگر بزرگان ادبیات ما ندارد، زیرا نگاه منفی به زن در آثار ادبی، متأسفانه ویژگی غیرقابل انکاری است که ریشه در اندیشهها و تعالیم آیینها و ملل مختلف، چون مانوی، بودایی، یونانی... و سوءبرداشت از متون دینی و رسوخ اسرائیلیات در آن و باورهای عامیانه دارد.
کلیدواژهها