چکیده

 چکیده
شخصیت­های داستانی از طریق انتساب خصیصه­های فردی، اجتماعی، سیاسی و ... در یک متن معرفی می­شوند و در جریان کنش­ها و واکنش­ها، بازتاب دهندۀ افکار، آمال و ناگفته­های درونی خود، خالق اثر و ویژگی­های محیطی هستند. هدف از مقالۀ حاضر، تحلیل ساختار شخصیت و امکانات محیطی در ایجاد و شکل­گیری شخصیت­های داستانی در آثار داستانی «صادق هدایت» است. حضور شخصیت­های تیپیک «هدایت» در محیط داستان­هایش به رکود و ایستایی فضای جامعۀ داستانی دامن زده است و «هدایت» با به نقد کشیدن این ساختار در قالب شخصیت­های درون­گرا، منزوی، شکست خورده و ...، عمل شخصیت­ها را در برابر حوادث داستانی­اش به مبارزه طلبیده است. تعدد شخصیت به عنوان بیماری اجتماعی و روانی، شخصیت­ها و محیط داستانی را تحت تأثیر قرار داده و هر دو را از خودشناسی، قدرت عمل و پویایی بازداشته است.

کلیدواژه‌ها