چکیده
چکیده
ادبیّات تنها جولانگاه مطالعات زیباییشناختی و بلاغی نیست. هرچند که اکثر مطالعات ادبی پیشین، از این دیدگاه انجام گرفته است. این مقاله، ساخت و کارکرد اجتماعی ادبیات و رابطۀ میان جامعه و ادبیات و تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر را مورد بررسی قرار میدهد. در ابتدا به چگونگی پیدایش دانش جامعهشناسی و چگونگی آگاهییابی ادبیات از بعد اجتماعی خویش، پس از سپری کردن دوران بیهودگی، در اروپا میپردازد و نشان میدهد که بحث «اجتماعیات» تحت تأثیر چه بستر و فضایی، به وسیلۀ نسل اوّل جامعهشناسی در ایران شکل گرفت. تمایز بین «اجتماعیات» و «جامعهشناسی ادبیات» و تعیین قلمرو این دو مفهوم نیز در این مقاله نمایانده شده است. این بحث آشکار میسازد که از طریق «اجتماعیات در ادب فارسی» میتوان اوضاع اجتماعی ایران، تحوّل نگرشهای اجتماعی در اعصار مختلف، تأثیر سلسلهها و نهادهای حکومتی، خواستهای زمان، آداب و رسوم، فرهنگ ایران به طور عام و لحظات سیاه و سفید تاریخ ایران را در آیینۀ تمامقد ادبیات ایران دید.
کلیدواژهها