چکیده
دیالوگ (dialogue) و ایجاد ارتباط گفتاری با "دیگری" فلسفه وجودی زبان را بیان می کند. به عبارت دیگر چنانچه انسان نمی خواست با همنوع خویش ارتباط برقرار کند و خواسته های درونی خود را در بستر کلام و واژگان جاری نماید، از یکی از والاترین امتیازهای خود، یعنی زبان، بی بهره بود. وقتی که "من" در مقابل "دیگری" واقع می شود، پویایی او به شدت تحریک می گردد و در صدد بر می آید تا خود را بروز دهد و از چند و چون "دیگری" آگاه و از آنچه که در درون وی می گذرد با خبر شود. این وابستگی و رابطه زبانی بین "من" و "دیگری" به قدری تنگا تنگ و تفکیک ناپذیر است که "من" نه تنها معنای وجودی خود را در وجود "دیگری" جستجو می کند، بلکه بدون او عنصری بی معنی و عاری از اراده و عمل خواهد بود. تزوتان تودوروف Tzvetan Todorov در کتاب میکاییل باختین اصل گفتگو Mikhail Bakhtine le principe dialogique در خصوص اهمیت "دیگری" در انجام ارتباط زبانی و دیالوگ به نقل از باختین می گوید: «من زمانی از خود آگاه می شوم، و زمانی به خویشتن خود می رسم که تنها برای دیگری، از ورای دیگری و به کمک دیگری اظهار وجود کنم. اعمال بسیار مهم، که از شعور و آگاهی هر کسی نشات می گیرد، معنا و مفهوم خود را همواره در ارتباط با یک شعور دیگری (با یک "تو") پیدا می کند. از دیگری بریدن، گوشه گیری کردن و خود را در خویشتن حبس نمودن، دلیل بارز خود باختگی است. بودن، به معنای بودن برای دیگری است، و از طریق او، بودن برای خود[...] نمی توانم وجود دیگری را نادیده بگیرم، بدون دیگری وجود داشته باشم، باید خودم را در دیگری بیابم، همچنان که دیگری را در خود می یابم.» باختین در ادامه همین بحث یاد آور می شود که حتی گفتمانهای (discours) درونی و روحی چون "تک گویی" (monologue) نیز دارای ابعاد دیالوگی است. زیرا در این نوع دیالوگ گوینده با مخاطبی مجازی و ذهنی (virtuel) سرو کار دارد.