چکیده

.با این که زیبایی‌شناسان در مورد ملاکهای زیبایی، همداستان نیستند،هر شیئی یا پدیده‌ای را که در هنرپذیر،احساس خوشایندی‌ برانگیزد،اعم از اینکه زمینه‌ای طبیعی یا هنری داشته باشد،زیبا و برخوردار از زیبایی می‌دانند. هر چند نویسندگان و شاعران ایرانی از زیبایی،بسیار سخن گفته‌اند، اما از این مفهوم تعریف روشنی به دست نداده‌اند،بلکه همواره خود را مجذوب‌ و مسحور زیبایی یافته‌اند،نمونه‌های زیرین از این واقعیت،حکایت می‌کنند:به چه مانند کنم در همه آفاق تو را هر چه در وهم من آید تو از آن خوبتری یا آخر چه بلایی تو که در وهم نیایی‌ بسیار بگفتیم و نکردیم بیانتاز سدهء هیجدهم به این سو،زیبایی‌شناسی به عنوان یک علم،بر آن‌ شد که راه علوم طبیعی را پیش گیرد و مانند علوم فیزیکی،شیمی یا زیست‌شناسی با روشهای این علوم همل کند،ولی به زودی معلوم شد که‌ زیبایی‌شناسی بر خلاف علوم طبیعی،تأثیر عاطفی دارد و نمی‌توان آن را در آزمایشگاه،مانند پدیده‌های بی‌جان یا جاندارانی همچون خرگوش مورد آزمایش قرار داد.