چکیده

آینة اسکندری که گفته‌اند آینه‌ای بوده‌است بر سرِ منارة اسکندریه و از عجایب هفتگانة جهان، در متون نظم و نثر پارسی بخصوص در شعر حافظ و خاقانی با ویژگی‌های خارق‌العاده‌ای منعکس شده‌است. نویسندگان کتب تاریخی و جغرافیایی نیز از قدیم در خلال آثار خود شرح و توضیحاتی گاه متناقض در باب این آینه آورده‌اند. این نوشته‌ها بنابر قراین، مأخذ خاقانی و حافظ و... بوده‌اند. استادان و محققان معاصر نیز بخصوص در شرح اشعار حافظ با استناد به این منابع بحث‌ها کرده‌اند. اما به نظر می‌آید هنوز واقعیت، ماهیت و کیفیت این آینه در بوتة ابهام مانده‌است. نویسنده در این مقاله بر آن است که ضمن جمع‌بندی اقوال مختلف قدیم و جدید و تحلیل آنها، گامی در جهت رفع این ابهامات بردارد.

کلیدواژه‌ها