ORIGINAL_ARTICLE
قلب ماهیت باده با اکسیر معرفت در ادبیات متعهد و آرمانگرا
در بررسی سیر تطور مفهوم باده در ادبیات فارسی، نخست باید به دورة سبک خراسانی و سبکهای بینابین اشارهکرد. در این دورهها و قبل از پیدایش و گسترش سبک عراقی در پهنة ادب فارسی، باده در مفهوم واقعی و عینی به کار رفته است اما پس از گسترش تصوف و نفوذ آن در ادبیات، باده علاوه بر معنای عینی و عادی، در مفهوم استعاریِ عرفانی نیز استعمال میشود. باید گفت، میان اصل و ماهیت و تأثیرات و ویژگیهای این دو باده تفاوتهای اساسی وجود دارد که در اغلب موارد منجر به تضاد مابین آنها میشود.
باده در ادبیات متعهد و آرمانگرای معاصر (بعد از 1342) همواره در معنی عرفانی به کار میرود. بنابراین صبغة مادی و تجسم ظاهری ندارد بلکه امری معنوی و متعالی است و نشان تجرید و توحید در آن دیده میشود. مصادیق این بادة عرفانی را در مقولههایی چون مقام وحدت، عشق، اسرار الهی، شهادت و امثال آن باید جستجو کرد و در شعر شعرای انقلاب از این شراب معنوی و روحانی با قیود و تعابیر و عناوینی از قبیل بادة طهور، می الست، صهبای وحدت، اشراق محبت و شهدگیرای وصال تعبیر شده است و مفاهیمی همچون خرابات، خمار، سرمستی، هشیاری و دیگر مفاهیم مرتبط با می و باده به تبعیت از تحول مفهوم آن، متحول میشوند و معانی متناسب با مفاهیم عرفانی به خود میگیرند و بالاخره این که شعرای متعهد و آرمانگرا (در ادبیات انقلاب و پایداری) برخی مفاهیم دینی از قبیل ولایت و غدیر و کوثر و حتی ائمة معصومین (ع) را از جملة مصادیق و تجلیگاههای این شراب برتر به حساب آوردهاند.
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1632_84b7b6ae79a6b65b290486980bb61708.pdf
2006-02-20
1
33
بادة انگوری
بادة عرفانی
ادبیات متعهد و آرمانگرای معاصر
عشق
شهادت
میکدة عشق
خرابات
صهبای وحدت
باده در قالب مفاهیم دینی
ORIGINAL_ARTICLE
اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روانشناسی (با گذری در اندیشههای عطار ومولوی)
اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعهای از مبحث پیچیدة «وحدت وجود» است. اساساً یکی از اهداف کلی عرفان و روانشناسی رسیدن فرد به وحدت درونی و موفقیت در ایجاد وحدت با عالم خارج از وجود است. اصل سنخیت در فلسفه و در باب علم حضوری معنا پیدا میکند که برای تحقق امر ادراک باید بین مُدرِک و مُدرَک سنخیت وجود داشته باشد و در عرفان (خصوصاً عرفان نظری که همانندیهای بسیاری با فلسفه دارد) رمز اصلی تجاذب و کشش بین عاشق و معشوق است.
روانشناسانی چون، آبراهام مزلو و یونگ این سنخیت را باور دارند و همسو بودن اصل سنخیت در عرفان با اصل همانندسازی در روانشناسی را تصدیق میکنند. مشابهت نظریات آبراهام مزلو با افکار عرفانی عطار و مولانا محور اصلی این نوشتار است.
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1633_c3bbfab5182ee3b4dae13b800f83a7d9.pdf
2006-02-20
35
54
وحدت
از همپاشیدگی
انسان کامل
سنخیت
همانندسازی
ORIGINAL_ARTICLE
امامت در آثار سنایی غزنوی
بحث «امامت» از مهمترین بحثهای فرقههای کلامی به خصوص فرقة شیعة امامیه است. اهمیت فراوان این موضوع و نیز اشارات گستردة سنایی در این زمینه، موجبات تهیة نوشتة حاضر را فراهم کردند. برای این منظور در قسمت اول با استفاده از منابع کلامی به خصوص منابع شیعی به بررسی خیلی مختصر مباحثی مانند ضرورت امام، عصمت امام و ... و در قسمت دوم، که مهمترین قسمت این مقاله است، به اشارات مختلف و همه جانبة حکیم سنایی در خصوص «امامت» توجه شده است. وی به جزئیاتی از قبیل پذیرش امامت علی (ع) با وجود رعایت جوانب احتیاط، اعتقاد به لعن و نفرین، ظهور حضرت مهدی (عج) و عصمت غیر پیامبر اشارت کرده است که نشانگر گرایش شیعی اوست. همچنین توجه به بحثهایی مانند رعایت ترتیب خلفای راشدین (در بعضی موارد) و اولوالامر دانستن پادشاه، نمایندة تمایل سنی وی است
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1634_559539e988fc3ca57b7c229d7ac0cc64.pdf
2006-02-20
55
74
امامت
سنایی
عصمت
لعنت
ظهور حضرت مهدی (عج)
ORIGINAL_ARTICLE
سرچشمههای تکوین و توسعة انواع تمثیل ( اسطوره، رؤیا، فرهنگ عامه)
در این مقاله، پس از اشارهای کوتاه به شکلهای مختلف تمثیل، در باب نخستین و مهمترین سرچشمههای تکوین و توسعة انواع تمثیل سخن گفته شده است.
هر تمثیل میتواند منابع شکلگیری گوناگونی داشته باشد. «اسطوره»، «رؤیا» و برخی از موضوعات «فرهنگ عامه» همچون قصهها، ترانههای عامیانه، افسانههای تمثیلی و امثال، ارتباط نزدیکی با تمثیل دارند و در بسیاری از موارد صورت ظاهر تمثیلها برگرفته از این سرچشمههاست. براین اساس، نگارنده، ضمن اشاره به نمونههایی از آثار ادبی و به ویژه شعر فارسی، چگونگی و نقش این سرچشمهها را در شکلگیری و گسترش گونههای تمثیل به اجمال کاویده است.
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1635_2fd3e9d1400a6fca9e27ff0515fe0a01.pdf
2006-02-20
75
107
انواع تمثیل
سرچشمههای تکــوین و توسعه
اسطوره
رؤیــا
فرهنگ عامه
ORIGINAL_ARTICLE
مقیاسهای شاعرانه و سبک هندی
مقیاسهای شاعرانه، یکی از آرایههای زیبای ادبی است که تاکنون ناشناخته مانده و کمتر کسی به واجست آن پرداخته است. این آرایة ادبی در دستور زبان فارسی هم چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. برخی دستورنگاران متوجه آن شده و از آن با عنوانهای وابستههای عددی، روشنگر، صفت شمارشی مرکّب، ممیز، رابطهای کلّی عددی یاد کردهاند.
در این مقاله، به بررسی مقیاسهای شاعرانه از قرن پنجم تا قرن دوازدهم، سبک خراسانی تا سبک هندی پرداخته شده است.
فراوانی این مقولة دستوری و آرایة ادبی، بیشتر در شعر صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر نمایندة حوزههای اصفهان و هند، در شعر قرن یازدهم و دوازدهم میباشد
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1636_1c26073daf26859aafecffca23c7b9fd.pdf
2006-02-20
109
126
مقیاسهای شاعرانه
روشنگر
ممیز
وابستههای عددی
سبک هندی
صائب تبریزی
بیدل دهلوی
ORIGINAL_ARTICLE
آزادی و تصوف
تحلیلی مختصر از مفهوم آزادی در نزد عارفان مسلمان
آزادی، مفهومی است که هم مورد عنایت اخلاقیون و عارفان بوده و هم اهل سیاست و فیلسوفان سیاسی، به ماهیت و چند و چون آن پرداختهاند. در آثار عارفان مسلمان، تعبیر آزادی و حریت، به معنای اخلاقی- سلوکی آن، به تکرار ذکر شده، و موانع پیدا و پنهان آن معرفی، و راه رهایی از آن بندها نیز تبیین و تعیین گشته است.
نویسنده، ابتدا به معرفی و تبیین انواع آزادی، و تعاریف متعدد عارفان مسلمان از آن مفهوم میپردازد؛ در بخش دوم مقاله نیز سعی میکند، تعاریف مختلف اصطلاح آزادی، با مفاهیم و مقولات مشابه آن، مثل بندگی، تصوف و اباحه، مقایسه و نسبتشان را تبیین نماید. در این بخش نشان داده میشود که از دید عارفان بزرگ، آزادی با بندگی و تصوف، نه تنها مباینتی ندارد، بلکه به معنی هم، و ملازم و مقوّم یکدیگرند، به عبارت دیگر، در این مقاله تبیین و تثبیت میگردد که در کلام عارفان مسلمان، تصوف و بندگی حقیقی، جز با نیل به آزادی و آزادگی ممکن نیست؛ اما بین آزادی و اباحه، نزد غالب عارفان، نسبتی برقرار نیست، و عدة اندکی که حریت را به معنی رهایی از بند احکام و اوامر خداوند معنا میکردهاند، در نظر و عمل، مورد نقد و طرد عارفان مشهور واقع شدهاند.
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1637_2c0e6368976997ad0f066d92aceef10c.pdf
2006-02-20
127
153
آزادی
عارفان
آزادی درونی
آزادی بیرونی
بندگی
تصوف
اباحه
ORIGINAL_ARTICLE
سیمای گشتاسپ در روایات دینی و ملی ایران
گشتاسپ که یکی از پادشاهان کیانی بوده است، در روایات دینی و ملی ایران جایگاهی شایان توجه دارد. او به دلیل برخوردار بودن از دو جنبة مهم و اساسی در زندگیاش یعنی پذیرش دین بهی و نیز نقش آفرینی در داستان حماسی و جنگ با ارجاسپ تورانی، از شخصیتهای نامآوری است که در شاهنامة فردوسی نیز مفصلاً بدو پرداخته شده است. برای دانستن پیشینة داستان گشتاسپ و منشأ و خاستگاه آن و آگاهی از منابعی که مورد استفاده و استناد مستقیم یا غیرمستقیم فردوسی واقع شده است، مراجعه به متون کهن ایرانی از جمله: اوستا، برخی از متنهای مهم پهلوی و در کنار آنها، گشتاسپ نامة دقیقی که فردوسی آن را عیناً در شاهنامة خود گنجانده، ضروری مینماید. در این مقاله، هدف اصلی، بررسی تطبیقی داستان گشتاسپ از دوران کهن تا زمان فردوسی است، با این اندیشه که حدود تأثیر و تأثر متقابل روایات در متون دینی و ملی تا حد امکان نمایانده شود.
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1638_6560024444538954f58eb16bd2f3f136.pdf
2006-02-20
153
181
گشتاسپ
زرتشت
دین
حماسه
اوستا
متون پهلوی
شاهنامه