@article { author = {akrami, mir jalil and pashaei, mohammad}, title = {deliberation on deep structure of Ziba Novel}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {1-19}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بازخوانی رمان‹‹زیبا›› (تأملی در ژرف ساخت رمان زیبا)}, abstract_fa = {. رمان در ایران پدیده­ای نوظهور است که با شکل گیری نهضت مشروطه توجه ایرانیان را به خود جلب کرد. در عصر مشروطه بحران­های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمینه را برای به وجود آمدن رمان مهیا ساخت و آن را وارد پهنۀ اجتماع کرد. رمان «زیبا»ی حجازی از جمله رمان­های اجتماعی اولیه محسوب می­شود که از منظر ادبی توانست ساختار و محتوای رمان­های اولیه را اعتلا بخشد و در تکامل سبکی و ساختاری رمان فارسی موثر افتد. این پژوهش در پی ­واکاوی ژرف­ساخت رمان ‹‹زیبا›› و نقد و تحلیل آن است. رمان «زیبا» همانند رمان­های اجتماعی اولیه با دسیسه­ای عاشقانه شروع می­شود و حجازی در این رمان از فرم سفر برای گسترش پی­رنگ استفاده کرده است. حجازی در رمان «زیبا» اغلب شخصیت­ها را قبل از نقش آفرینی در صحنه داستان معرفی نمی­کند، بلکه شخصیت­ها در جریان کنش و واکنش­ها،        ناگفته­های درونی خود را به مخاطبان به صورت ضمنی بازتاب می­دهند. از منظر محتوایی این رمان به داستان دیوان­سالاری و انتقال روش «ایلی-روستایی» به دولت متمرکز سراسری        می­پردازد و فساد اداری دورة رضاشاه از درونمایه­های اصلی آن به حساب می آید.}, keywords_fa = {کلیدواژه‌ها: زیبا,دسیسة عاشقانه,کشمکش عاطفی,شخصیت‌پردازی ‌غیرمستقیم,دیوان‌سالاری}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1352.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1352_62f0eb10e7c862ae96cc3fa1d121cf9a.pdf} } @article { author = {Khan Mohammadi, Mohammad Hossein}, title = {perfection of man and perfection of Islamic mysticism}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {21-44}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {کمال انسان و انسان کامل در نظر شبستری}, abstract_fa = {        مقاله حاضر در جست و جوی پاسخ مستدل و برهانی به پرسش­های مطرح پیرامون کمال انسان و انسان کامل در عرفان اسلامی است؛ کمال انسان در چیست؟ انسان کامل کیست و چه ویژگی­هایی دارد؟ این کمال چگونه تحقق می­پذیرد و از کجا آغاز شده و به کجا می­انجامد؟ در این باره از اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری به عنوان الگوی کاربردی استفاده شده است. شیخ محمود شبستری با استفاده از مسئله حرکت به بیان مبحث تکامل می­پردازد. به عقیدۀ او حرکت بنیادی در هستی غیر قابل انکار است. در پی این حرکت همه چیز می­خواهد به اصل خود بر گردد. در پایان همه هستی به تعادل می­رسد و در نتیجه وحدت به جای کثرت می­نشیند.       این حرکات شامل حرکت جوهری ، تجدد امثال ، و حرکت حُبّی بوده و در همۀ این حرکات انسان قافله سالار است که با نام های مختلف انسان کامل، ولی، امام و ... نمود می­یابد و انسان تنها موجودی است که به غایت کمال که همان اتحاد با خداست دست می­یابد. به عقیدۀ شبستری کامل ترین انسان، پیامبر اکرم (ص) می­باشد که هم ولی است و هم نبی؛ این سیر از ازل آغاز شده و تا ابد ادامه خواهد داشت و در تمام موجودات قرار دارد و همگی دنباله­روی تکامل انسان­اند،}, keywords_fa = {کلید واژه‌ها : انسان کامل,حرکت,شبستری,تجدد امثال,وحی,ولایت}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1353.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1353_f237c2a704e59ade3c3db940cf98c644.pdf} } @article { author = {Hadidi, khalil and Dehghan, Ali}, title = {symbolism of Ascension Khosrow and Shirin of Nezamy}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {45-70}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نمادپردازی معراج در خسرو و شیرین نظامی بر اساس نظریه کهن‌الگوی یونگ}, abstract_fa = {معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاه‌های کهن­الگویی عمیقی دارد. مهم‌ترین رکن اساطیری در معراج، کهن­الگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی می­شود. در بازگشت از این سیر و سفر، فرد پالایش یافته و به کمال رسیده با پشت سر گذاشتن مراحل مرگ ارادی و تولد دوباره و دست یافتن به رستاخیزی نو به انگارۀ انسان کلی یا کهن­الگوی خود دست می­یابد. نظامی با بیان شاعرانه­ معراج پیامبر در پایان منظومه­ خسرو و شیرین، نقش همین بازگشت را نمادینه کرده است. در این مقال ضمن بررسی فرایند تحول مزبور، به تحلیل معراج پیامبر در خسرو و شیرین نظامی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد کهن الگویی یونگ پرد­اخته ­شده ­است.}, keywords_fa = {کلید واژه‌ها: معراج,نظامی,خسرو و شیرین,کهن‌الگو,تفرّد}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1354.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1354_28cfd33a323994d5b10c40755b0f7a04.pdf} } @article { author = {Shafagh, Esmaeil and Azadbakht, Foroozan}, title = {Consideration of Soltaniyyat in Mowlana's writings and Jaamis literary compsitions}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {71-94}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی «سلطانیّات» در مکتوبات مولوی و منشآت جامی}, abstract_fa = {یکی از انواع نثر فارسی ، مراسلات درباری و نامه های بزرگان است. در مکتوبات مولانا و منشآت عبدالرحمن جامی دسته­ای از نامه ها هستند که در این پژوهش به عنوان (سلطانیّات) مورد بررسی قرار گرفته اند. تعریف سلطانیات و تاریخچه آن در ادب فارسی و نیز بررسی شکلی و محتوایی نامه­های این دو چهرۀ سرشناس ادب و عرفان مقوله هایی است که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است. نیز بازتاب شخصیت این بزرگان در سلطانیات آنها و همچنین انعکاس مسایل اجتماعی بررسی شده اند.  از آن جا که دیگر آثار مولانا و جامی غالباً صبغۀ تعلیمی داشته و برخی از جنبه های اجتماعی و خصوصیِ شخصیت آنها ممکن است پنهان مانده باشد، لذا پرداختن به نامه­های آنها که صریح و شفاف و دور از پیچیدگی­های استعاری و بلاغی شاعرانه­اند، می­تواند زوایای دیگری از شخصیت آنها را آشکار سازد. روش کار به صورت تحلیلی است و داده­ها از منظر شکلی و محتوایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجۀ حاصل از این پژوهش مشخص می­کند که به لحاظ شکلی، نثر مولانا آمیخته با سجع و دیگر تکلفات منشیانه است، اما جامی سلاست کلام و صراحت بیان را ترجیح داده است. هر دو عارف نامدار کوشیده­اند که از نفوذ کلام خود برای گره­گشایی از مشکلات و معضلات مردم استفاده کرده و از این طریق به مسؤولیت های الهی و اجتماعی خود عمل کنند.}, keywords_fa = {کلید واژه ها: سلطانیّات,بازتاب شخصیت,جامی,منشآت,مکتوبات,مولانا,اجتماعی}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1355.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1355_3e91fd39833225a48d3f8c0a71d830eb.pdf} } @article { author = {Alizadeh, Naser and Ramazani, Mehdi}, title = {A suggestion on verse from Divan-e-Hafiz}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {95-112}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اقتراح بیتی از دیوان حافظ}, abstract_fa = {از پر­بسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیت‌ها است که حافظ به روش­های گوناگون با آن­ها مضمون‌آفرینی می­کند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابل­هایی، بهره می­برد. یکی از ابیات درخور تأمل­ از این دست، بیتِ «تا چه بـازی رخ نمـاید بیدقی خواهیم راند / عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است. با نگاهی مختصر به شرح­های دیوان حافظ روشن می­شود که «هر کسی از ظن خود» دربارة این بیت بحث‌برانگیز اظهار نظر کرده­ است و اغلب حافظ‌پژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهره­های آن مورد مداقّه قرار نداده­اند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که ارادۀ ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژة «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرح­های معتبر دربارة بیت مطمح نظر خواهد بود.}, keywords_fa = {کلیدواژه‌ها: حافظ,مضمون‌آفرینی,شطرنج}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1365.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1365_f61f6979b3951283b406cf2841b86f8f.pdf} } @article { author = {Nabilou, Alireza}, title = {Review and analysis of two poems of Hafez and Khaghani based on Systemic Functional Linguistics}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {113-135}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی و تحلیل دو غزل از خاقانی و حافظ بر مبنای زبان‌شناسی نقش‌گرای سیستمی}, abstract_fa = {    در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبان­شناسی نقش­گرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقش­های سه­گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطه­ای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنش­گران، کنش­پذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند نیز از نگاه هلیدی توضیح داده می­شود. بر مبنای دیدگاه فوق، تحلیلی از دو غزل خاقانی و حافظ ارائه شده است، این غزل­ها از نظر وزن و قافیه و موضوع به یک­دیگر بسیار نزدیک­اند. خاقانی از دوازده فرایند مادی، چهار فرایند رابطه­ای، سه فرایند رفتاری و یک فرایند وجودی در غزل خود بهره گرفته و حافظ از سیزده فرایند مادی، پنج فرایند رفتاری، سه فرایند رابطه­ای و کلامی و  یک فرایند وجودی استفاده کرده است، هر دو شاعر بیشتر از افعال حال بهره جسته­اند. مشارکین فرایند در هر دو غزل بیشتر شامل شاعر، بادصبا، صبحدم و معشوق است و رابطه کنش­گرها و کنش­پذیرها نیز در دو غزل درخور توجه است. عناصر پیرامونی در دو غزل شامل عناصر مکانی، زمانی، چگونگی و علت است و خاقانی و حافظ بیشتر از عنصر مکانی و چگونگی در غزل های مذکور استفاده کرده­اند. }, keywords_fa = {کلیدواژه‌ها: زبان‌شناسی,نقش‌گرا,هلیدی,غزل,خاقانی,حافظ}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1366.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1366_05ca4ee2c666557799739f59d8a3555b.pdf} } @article { author = {Nasrollahi, Yadollah and jangli, Atefeh}, title = {A psychological Analysis of Siavash's Personality in the Shahnameh}, journal = {Journal of Persian Language & Literature (Former Journal of the Faculty of Literature, University of Tabriz)}, volume = {66}, number = {227}, pages = {137-162}, year = {2013}, publisher = {University of Tabriz}, issn = {2251-7979}, eissn = {2676-6779}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی روان‌شناختی داستان سیاوش}, abstract_fa = {     این نوشتار، با بهره­گیری از نظریه­های زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روان­شناختی شخصیت سیاوش در شاهنامة فردوسی می­پردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزش­های رستم، سپری می­کند. با مطالعة ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصه­های اخلاق­مداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده می­شود. این امر شاید از «فراخود» و فعالیت عالی آن در وجود سیاوش نشأت گرفته است، بر خلاف پدرش، کیکاوس که او زیر سیطرة مطلق «نهاد» است. آموزه­های تعلیم و تربیت و فرهنگ خودمان با استناد به قرآن، از فراخود به «نفس لوامه» و از نهاد به «نفس اماره» تعبیر می­کند. در این پژوهش مطابق با نظریات یونگ، درون­گرایی سیاوش در شاهنامه طرح و اثبات شده است که از این منظر، سیاوش از خشونت و جنگ بیزار و جلوه­ای کامل از انسان معتدل و حتی آرمانی اخلاقی است و نیز به شباهت و اشتراک شخصیت سیاوش با همتایان خود در اساطیر ملل دیگر اشارت شده است و مقوله­های روان­شناسی­ مانند کهن­الگوی گیاه ـ خدا، خورشید ـ خدا، مادر ـ زمین و تولد دوباره طرح و به تفصیل بیان شده است و این فرضیه طرح شده است که سیاوش نمودگار و مظهر خورشید و نور و گرما که از ویژگی­های اساطیری باستان هستند نیز تلقی  می­شود.}, keywords_fa = {کلیدواژه‌ها: سیاوش,نهاد,فراخود,خود,خدا,خورشید}, url = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1367.html}, eprint = {https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_1367_1e36844620b4693608e463dabab86725.pdf} }