تصوف و عرفان
اسدالله واحد؛ هادی صادقی؛ محمد مهدی پور؛ ابراهیم رنجبر
چکیده
«احمد یسوی» یکی از مشایخ مشهور و تأثیرگذار در خطّۀ ترکستان در قرن ششم بوده است. حرکت صوفیانه و سلوک عرفانی وی به نام «یسویّه» در جهان اسلام شهرت یافته است که در اسلامی شدن آناتولی نقش مهمی ایفا کردهاست و با فراز و نشیبهایی در آسیای صغیر حیات داشته است. یسویّه به عنوان اولین طریقتی تلقّی میشود که در میان ترکان پدید آمد؛ ...
بیشتر
«احمد یسوی» یکی از مشایخ مشهور و تأثیرگذار در خطّۀ ترکستان در قرن ششم بوده است. حرکت صوفیانه و سلوک عرفانی وی به نام «یسویّه» در جهان اسلام شهرت یافته است که در اسلامی شدن آناتولی نقش مهمی ایفا کردهاست و با فراز و نشیبهایی در آسیای صغیر حیات داشته است. یسویّه به عنوان اولین طریقتی تلقّی میشود که در میان ترکان پدید آمد؛ این جریان دینی ابتدا در شهر «یسی» یا «ترکستان» پدیدآمد و سپس آوازۀ آن کل ماوراءالنّهر را درنوردید و در آسیای صغیر نیز گسترش یافت. اهمّیّت اصلی طریقت یسویّه از این منظر است که توانست متناسب با سطح اندیشه، زبان و فرهنگِ ترکمانان، از ترکستان تا آناتولی، عقاید عرفانی و آداب و اصول صوفیانهشان را اشاعه و تبلیغ کند و با استفاده از اشعار عامیانۀ آهنگینی که ریشه در روح ملّی و آداب آن قوم داشت، روح بسیط و بیآلایش آنها را مجذوب اسلام و تصوّف کند و در نهایت فرهنگ و اجتماع آسیای صغیر را آمادۀ ورود و پذیرش آرای فرقههای مختلفی که اغلب آنها اصل خراسانی داشت، گرداند. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی در مورد نقد و بررسی آراء و آدابِ یسویّه و گسترش این طریقت در آسیای صغیر صورت نپذیرفتهاست. نگارندگان این پژوهش برآنند که با استناد به آثار مکتوب و منسوبِ شخصِ احمد یسوی، به شرح و تفسیر عقاید صوفیانه و آداب طریقت یسویّه و تطبیق آنها با تصوّف خراسان بپردازند تا از این طریق ماهیّت عرفانی و تأثیر فرهنگی و فکری این طریقت در آسیای صغیر آشکار و مشخّص شود.
نظریه های ادبی
اسدالله واحد؛ محمّد علی کرم فر
چکیده
عصر صفوی از دورههای مهمّ در تاریخ زبان و ادب فارسی است که آثار ذیقیمتی از شعرا و ادبای جغرافیای فرهنگی این دوره به یادگار مانده است. حوزۀ فرهنگی شبه قارة هند و آسیای مرکزی، در این عهد اهمّیّت بیشتری داشته و سهم دانشمندان هند در حوزۀ لغت، نقد و زبانشناسی، گاه بیشتر از ادیبان ایرانی بودهاست. یکی از برجستهترین چهرههای ادبی شبه ...
بیشتر
عصر صفوی از دورههای مهمّ در تاریخ زبان و ادب فارسی است که آثار ذیقیمتی از شعرا و ادبای جغرافیای فرهنگی این دوره به یادگار مانده است. حوزۀ فرهنگی شبه قارة هند و آسیای مرکزی، در این عهد اهمّیّت بیشتری داشته و سهم دانشمندان هند در حوزۀ لغت، نقد و زبانشناسی، گاه بیشتر از ادیبان ایرانی بودهاست. یکی از برجستهترین چهرههای ادبی شبه قاره، سراج الدّین علیخان آرزوست که با و تصنیف بیش از بیست اثر، خدمات شایانی به ادب فارسی نمودهاست. مثمر یکی از آثار ارزشمند اوست. آرزو در این کتاب در باب مسائل زبانشناسی، فرآیندهای واجی ابدال، قلب، کاهش و افزایش واجی و تصرّفات ایرانیان در واژگان عربی و هندی سخن گفتهاست. او در نگارش این اثر به کتاب المُزهر سیوطی نظر داشتهاست. آرزو از پیشگامان گسترة زبانشناسی و جزء نخستین کسانی است که به سازواری میان زبان فارسی و هندی پی بردهاست. این اثر، فصولی دربارة سازواری و توافق فارسی و عربی، فارسی و هندی و تفریس آمده و سازواری واژگان فارسی و هندی را از جهات گوناگون بررسی شدهاست و علاوه بر آن در سرتاسر این اثر، کلمات متعدّدی را به تناسب موضوعات مطرحشده، مثال میزند. در این مقاله نگارندگان برآنند که برای مخاطبان با غور در اثر یادشده، با طرح شواهد، چشماندازی در زمینۀ سازواریهای زبان فارسی و هندی ارائه دهند.
ادبیات غنایی و تعلیمی
اسدالله واحد؛ میثم جعفریان
چکیده
«شاید در جهان هیچ متنی چون دیوانِ حافظ نباشد که پدیدآورنده، خود اینهمه تغییر و تبدیل در آن روا داشته باشد». در واقع «عمدۀ اختلافها و نسخهبدلها، کارِ خودِ شاعر است که شعر را گامبهگام به سویِ کمالِ لفظی و معنوی پیش برده است». اگر بخواهیم میانِ وجوهِ شاعرانگیِ حافظ یعنی «کمگویی»، «مثلگونگی»، «گسستهنمایی» ...
بیشتر
«شاید در جهان هیچ متنی چون دیوانِ حافظ نباشد که پدیدآورنده، خود اینهمه تغییر و تبدیل در آن روا داشته باشد». در واقع «عمدۀ اختلافها و نسخهبدلها، کارِ خودِ شاعر است که شعر را گامبهگام به سویِ کمالِ لفظی و معنوی پیش برده است». اگر بخواهیم میانِ وجوهِ شاعرانگیِ حافظ یعنی «کمگویی»، «مثلگونگی»، «گسستهنمایی» و نیز «همسانی»هایِ شعر او با پیشینیان و همروزگارانش، پیوندی معنادار برقرار کنیم، این فرضیه که حافظ «مطالعۀ مکرری در سخنانِ استوارِ دیگران» داشته است، قوت میگیرد. برآیندِ کلیِ این موارد و نیز اشاراتِ جامعِ دیوانِ او، نشانگرِ متنپژوهیِ مادامالعمرِ حافظ است. گاه، نسخهبدلهایِ شعرِ او به همانسان در متونِ ادبیِ گذشته وجود دارد و گاه، اختلافِ نسخهها ناشی از منابعِ مختلفِ علمیای است که حافظ بدانها مراجعه و در آنها اندیشیده است؛ گو اینکه ممکن است یکی از عواملِ ایجادِ این دگرسانیها، همین متنپژوهیهایِ حافظ باشد. جستجو در «متونِ پنهانِ» شعرِ حافظ، فهمِ مستندترِ ذهن و زبان و تصحیحِ علمیترِ شعرِ او را ممکن میسازد. تاکنون نسخۀ ایاصوفیه مورخ 813 هق و نسخۀ خلخالی مورخ 827 هق بهعنوان دو نسخۀ سرگروه و اساس، در تصحیحاتِ معتبرِ دیوانِ حافظ مورد توجهِ خاص بودهاند و عمدۀ اختلافنظر در بابِ ضبطِ برتر، با محوریتِ این دو نسخه شکل گرفته است. با شناسایی و چاپِ عکسیِ نسخۀ موّرخِ 801 هق که در حالِ حاضر، کهنترین نسخۀ شناختهشدۀ کاملِ دیوانِ حافظ است، ضروری است ضبطهای این نسخه در قیاس با روایتِ نسخههایِ موجود، موردِ بررسیِ انتقادی قرار گیرند
اسدالله واحد؛ میرجلیل اکرمی؛ مهناز سمندری یوسف آباد
دوره 68، شماره 231 ، خرداد 1394، ، صفحه 137-155
چکیده
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتنابناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبانها و فرهنگها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگها، دارای پیشینۀ دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دورهای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات ...
بیشتر
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتنابناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبانها و فرهنگها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگها، دارای پیشینۀ دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دورهای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات و اصطلاحات ترکی و در دورهای دیگر به شکل مجرای تأثّر از دگرگونیهای دنیای جدید و تحولات اروپا و غرب قابل مشاهده است. منظور از ادبیّات دیوانی عثمانی، ادبیّات ششصدساله ترکی از قرن سیزده تا میانههای قرن نوزدهم میلادی و به عبارتی ادبیّات ترکی دوره اسلامی تا زمان ادبیّات دوره تنظیمات است. این تأثیرپذیری چنانکه از آثار و بررسیهای خود عثمانیها و محققان دورههای بعدی ترک نیز برمیآید، تنها در حوزۀ تأثّر ناخودآگاه و غیر مستقیم نیست، بلکه تشبّه به شاعران فارسی و تقلید از آثار آنان از باب تعمّد و تفاخر و تقلیدی آگاهانه و مستقیم است. در این مقاله با نگاهی به ادبیّات دیوانی ترک در دورههای سلجوقی و عثمانی، تأثیر سرودههای شاعران فارسی بر شاعران این دوره بررسی شده نیز با ارائۀ تاریخچۀ مختصر ادبیّات قبل از تنظیمات ترک معرفی شده و شاخصههای مهمّ آن از جمله تقلید و تأسّی از زبان فارسی، نشان داده شده است.
اسدالله واحد؛ طه صادری
دوره 67، شماره 229 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 137-155
چکیده
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ...
بیشتر
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی دربارة صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشﻫﺎی بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله با مطالعة یازده رباعی که مشترکاً هم به خیام و هم به حافظ منسوب شدهﺍند، در صدد بررسی و نقد صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر مورد بحث است. پس از ذکر محل و تاریخ انتساب رباعیﻫﺎ به هر یک از دو شاعر به سبکشناسی زبانی و سابقة تاریخی رباعیات پرداخته و مضمون آنﻫﺎ را با مضامین رباعیات اصیل خیام سنجیدهﺍیم. در نهایت با رد انتساب آنﻫﺎ به حافظ، با توجه به تحلیل نسخهای، سبکی و محتوایی، انتسابشان را به خیام اقوی دانستهﺍیم.