چکیده

تشعب و گوناگونی علوم و فنون در روزگار معاصر سبب گردیده است که ارتباط و پیوستگی شاخه‌های دانش بشری کمتر مورد عنایت صاحب‌نظران قرار گیرد؛البته پیدایش رشته‌های ترکیبی و نیز گسترش فلسفه علم در حقیقت، تلاشی است برای یافتن رشته‌های پیوند و تناسب میان انواع علوم و فنون. مقاله‌ی حاضر درصدد است تا نوعی مفاهمه و تطبیق میان«شعر»و«فلسفه» برقرار کند و مبانی، روشها و اهداف این دو شاخه مهم دانش بشر را با یک‌دیگر بسنجد-هر چند که شعر، پندارگرا، اما فلسفه، واقع‌بین تلقی می‌شود.