چکیده

بحث تقابل و عشق یا فلسفه و عرفان بحث فراگیر و دازدامنی است. کمتر اثری عرفانی می توان پیدا کرد که از پرداختن به این موضوع غفلت ورزد. در میان صاحبان آثار عرفانی، مولانا از جمله بزرگ ترین شاعران و عارفانی است که در موارد زیادی به این موضوع پرداخته و راه شناخت مبتنی بر دل را بر شناخت عقلی برتر دانسته است. در سایر متون عرفانی نیز جلوه های مختلف این تقابل به چشم می خورد. لیکن تفاوت عمده نگرش مولوی به این مسئله با دیگران صرف نظر از ژرف نگری ها و باریک بینی های وی در بیان آفات عقل گرایی و تمسک به عقل به منزله راهی غیرقابل اعتماد در معرفت انگشت نهادن بر فلسفه به عنوان یک علم و فن است که ویژگی های خود را دارد و از ابزارهای خاص فسفی و عقلانی در شناخت بهره می برد...

کلیدواژه‌ها