چکیده

چکیده
برتولت برشت از جامعه‌شناسان و نمایش‌نامه‌نویسانی است که اندیشه‌هایی پیشرو در زمینة هنر، نمایش‌نامه و داستان داشته است. مهمترین نظریة برشت «فاصله‌‌گذاری» نام دارد که تحت تأثیر رهیافت‌های فرمالیستی از جمله آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی بوده است. «فاصله‌‌گذاری» به معنی آفرینش شخصیت‌های تازه، غیرعادی، شگفت‌انگیز و بیگانه در اثر است.
نظریة برشت پیش از همه در نمایش‌نامه کاربرد دارد. اما منتقدان می‌توانند آن را در داستان نیز به کار گیرند، به ویژه در داستان‌هایی که شخصیت‌های شگفتی دارند. بوف کور صادق هدایت دارای شخصیت بی‌هویت، پوچ انگار و غریبه‌ای است که برای مخاطب تازگی دارد. مقالة حاضر به بررسی داستان بوف کور بر پایة نظریة فاصله‌‌گذاری برشت و گرایش‌های اجتماعی- سیاسی وی می‌پردازد.

کلیدواژه‌ها