دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
کودکنمایی در شعر سپهری
1
15
FA
عباس
باقی نژاد
0000-0003-3342-8022
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
a.baghenejad@gmail.com
ناصر
علیزاده
استاد دانشگاه شهید مدنی آذزبایجان
nasser.alizadeh@gmail.com
<span lang="FA" dir="RTL">کودکانه</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">نگری، بُعدی از دنیای فکری و شعریِ سهراب سپهری است که اَشکال آن در شعر وی خود</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">نمایی میکند. او از سرمایه</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">های کودکی به عنوان دستمایه</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">های شعری بهره</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">گرفته است. سپهری لحنی صمیمی و صادقانه و در عین</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">حال ساده که میتوان آن را تلفیقی از زبان کودکانه و شاعرانه و نمادین تلقی کرد، برای تبیینِ کشف و دریافت</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">های عرفانی خود به کار می</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">گیرد. تخیل دورپرواز وی همچون خیالپردازی</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">های بی</span><span></span><span lang="FA" dir="RTL">مرز کودکانه درصددِ ایجاد مناسبات و روابط تازه بین اشیا و پدیدهها برمیآید و از این رهگذر، توفیق مییابد تصاویر بدیع، غریب و بیسابقهای بیافریند که تنوع و تازگی آنها، بازتابهای ناهمگون و متنوعِ تخیل کودکانه را به یاد میآورد. سپهری چون کودکان با نگاهی فارغ از عادات، پیشداوری و زمینههای ذهنی، به امور و پدیدهها مینگرد؛ بدین واسطه، میتواند جریانی از تازگی، شگفتی و احساس لذتی را مشابه آنچه برای کودکان قابل تجربه است، در شعر خود بازتاب دهد.</span><span lang="FA" dir="RTL">مقالۀ حاضر بر قرابتهای نگرش عرفانی سپهری و نگاهِ کودکانه تأمل میکند و در صدد برآمده اَشکال آن را در اندیشه، عاطفه، تخیل و زبانِ سپهری کشف و تبیین نماید. </span>
کودکی,سپهری,شهود,انسانگونگی,زبان,تخیل
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4390.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4390_5cba70384d4ca7738d5f3d64a64ea65d.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
بررسی تحلیلی مفهوم ظلم و مصادیق آن در شعر پروین
17
40
FA
محمدباقر
بهادری
استادیار دانشگاه تبریز
bahadori@tabrizu.ac.ir
افسانه
سلمانی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تبریز
afsaneh@tabrizu.ac.ir
پروین ستاره تابناک ادب فارسی است که صورت زیبا و محتوای غنی اشعار او کاوشهای مختلف را میطلبد که این سطور یکی از آنهاست. در این پژوهش که به روش کتابخانهای صورت گرفته، چگونگی بازتاب ستم و ستمگری در نظام فکری پروین بررسی شده و این نتایج رخ نموده است که وی در قالبهای گوناگون شعری خود، عالمانه به ظلم و آثار و عواقب آن پرداخته و ستم را موجب تیرگی روان و بدنامی و تباهی دنیا و آخرت انسان دانسته و خلایق را به ظلمستیزی و ستمنپذیری فراخوانده است. در اندیشه پروین ظالم به مار و اژدهای گزنده وگرگ درنده و تیغ شکافنده همانند شده و حاکمان و کارگزاران، قاضیان، صیادان و زراندوزان چهار گروه بیدادگر به شمار آمدهاند. مدینه فاضله پروین شهری عاری از ستم و دارای رفاه وآسایش توأم با ارزشهای انسانی است. او ستم پذیری مردم را عامل تداوم ستمگری ظالمان دانسته و با تکیه بر«الناس علی دین ملوکهم» خطای مردم را به خطای حاکمان پیوند داده است.
ظلم,ظالمان,شعر,پروین,مبارزه
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4391.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4391_d172c4765623fb83cb5b8efdf22eb34c.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
بررسی روایت در رمان «چشمهایش» از دیدگاه ژرار ژنت
41
58
FA
محمد
پاشایی
استادیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
m.pashaei@azaruniv.edu
«چشمهایش» نخستین رمان بزرگ علوی به حساب میآید. ترتیب نقل حوادث در این رمان برحسب توالی زمانی نیست و راوی از انتهای داستان با استفاده از شیوه های مختلف شروع به نقل حوادث کرده است.در این مقاله پس از بحث مختصر پیرامون روایت، پیرنگ و داستان، روایت این داستان براساس دیدگاههای ژرار ژنت نقد و تحلیل میشود. ژرار ژنت پنج مقوله محوری را که عناصر روایت به شمار میآیند، برای تحلیل قصه تمیز می دهد که عبارتند از نظم، تداوم، بسامد، وجه و لحن. راوی در روایت رویدادهای رمان «چشمهایش» از شیوۀ بازگشت به گذشته استفاده میکند. او پس از شنیدن خبر درگذشت استاد ماکان، نظم و ترتیب زمانی و خطی رخدادهای داستان را برهم میزند و با پیدا کردن زن ناشناس به گذشته بازمیگردد. رمان چشمهایش را از نظر حجم، زمان و تداوم میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ در بخش اول روایت از سرعت بالا و در اصطلاح از شتاب مثبت برخوردار است و راوی در این قسمت رخدادها را به صورت خلاصه و گزینشی روایت میکند؛ در بخش دوم سرعت روایت به کندی میگراید و رخدادها با جزئیات بیشتری ذکر میشود و بخش بزرگی از متن به مدت زمانی کوتاه اختصاص پیدا میکند که نشاندهندۀ شتاب منفی و سرعت کند روایت است. بخشهای روایت شده در این قسمت، نقش بسیار مهمی در مسیر اصلی داستان ایفا میکنند زیرا این بخشها بستر کانونهای تمرکز محسوب می شوند.<br />
ژنت,روایت,شتاب منفی,چشمهایش,نقل حوادث
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4392.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4392_ffdcb585fec9947dc3f68c6b0f4956a9.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
ایماژیسم در شعر احمدرضا احمدی
59
76
FA
زهرا
عبدی گورابی
کارشناس ارشد دانشگاه پیام نوررشت
zahra_abdi90@yahoo.com
عباس
خائفی
دانشیار دانشگاه گیلان
khaefi@guilan.ac.ir
سیدحسن
سیدترابی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت ، دانشکده علوم انسانی گروه زبان و ادبیات فارسی
hassantorabi80@yahoo.com
ایماژیسم یا تصویرگرایی مدرن مجموعهای از تصاویر با صورتهای پررنگ ذهنی و ظاهراً بیربط و منطق است که همانند مونتاژهای سینمایی کنار هم قرار میگیرند. شاعران ایماژیسم از نوعی شعر غنایی و کوتاه ژاپنی، هفده هجایی به نام «هایکو» تأثیر گرفتهاند. زبان این شاعران به زبان گفتاری و روزمره بسیار نزدیک است. آنها معتقدند برای ارایۀ مقصود به جای بیان مستقیم باید از عنصر «خیال» بهره گرفت. ایماژیسم با صور خیال سنتی (تشبیه و استعاره) تفاوتهای آشکاری دارد. تی. اس. الیوت از بنیانگذاران این مکتب ادبی است. در ایران برخی شاعران معاصر، متاثر از این مکتب بودهاند. در این نوشتار ضمن شرحی بر مکتب ادبی ایماژیسم و روش آن، نمونهای از اشعار احمدرضا احمدی از مجموعۀ «من فقط سپیدی اسب را گریستم» تحلیل و گرهگشایی میشود. بررسی اشعار او نشان میدهد، تصاویر با گریز از معنا و محتوا، موجب پیدایش فرم در شعر او شدهاند. اصالت تصویر، آزادی در انتخاب وزن و موضوع، به کارگیری زبان گفتاری و ابهام از ویژگیهای ایماژیستی شعر احمدرضا احمدی است.
ایماژیسم,الیوت,احمدرضا احمدی,شعر معاصر
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4393.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4393_52ead75904dfbb8647d5084a6dc2ef2c.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
فاصلهگذاری روایی در منظومههای نظامی
77
108
FA
فیروز
فاضلی
استادیار دانشگاه گیلان- ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان
drfiroozfazeli@yahoo.com
محمد
اصغرزاده
دانشجوی دکترا دانشگاه گیلان
m62.asgharzadeh@yahoo.com
<span lang="FA" dir="RTL">فاصله گذاری نمایشی به شکل مدوّن، نخستین بار توسط <em>برتولت برشت</em> نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر آلمانی مطرح شد اما ریشة این عنوان به تقسیمبندیهای <em>افلاطون</em> و <em>ارسطو</em> در باب تراژدی و حماسه باز میگردد. ارسطو تراژدی را نمایشی و حماسه را روایی میدانست. از آنجایی که برشت معتقد بود توهم عینیت در نمایش مخاطب را از نگاه مستقل به آن بازداشته و قدرت قضاوت را از او سلب میکند، با نگاه به نظریة ارسطو در باب حماسه و مطالعة داستانهای شرقی نوعی نمایش مبتنی بر روایت و فاصلهگذاری پدید آورد. در ادبیات کلاسیک فارسی نمایشنامهنویسی وجود نداشت و منظومههای حماسی و غناییِ نمایشی در قالبی روایی سروده میشد و این در تضاد با نظریة ارسطو در باب غیرروایی بودن داستانهای تراژیک است؛ در نتیجه آثار غناییِ نمایشی فارسی نیز مانند آثار حماسی برخوردار از فاصلهگذاریهایی است که بیشتر از آنکه دلایلی برشتی داشته باشند، ریشه در سنّت اندیشهای جهان شرق دارند. در این پژوهش بعد از تشریح فاصلهگذاری در حماسة ارسطویی و تئاتر برشتی، فاصلهگذاریهای منظومههای <em>نظامی</em> به عنوان برجستهترین آثار غناییِ نمایشی فارسی مورد تدقیق قرار میگیرند تا از سویی، به استدراک جهان معنایی داستان فارسی پرداخته و از دیگر سو، روایت فاصلهگذارانة این آثار را به عنوان یک نقصان در دوری آنها از عینیت و انسجام نمایشی مورد واکاوی قرار دهیم.</span>
فاصلهگذاری,روایت,نمایش,برشت,نظامی
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4394.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4394_5d1f61bdb6882203e738870b4fc7a4f5.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
بررسی و تحلیل ساختار و محتوای قصاید شهریار
109
136
FA
محمد
مهدی پور
0000-0002-4536-8920
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
mohammad.mahdipour@gmail.com
محمد
خاکپور
0000-0003-0957-5903
استادیار دانشگاه تبریز
khakpour@tabrizu.ac.ir
خدیجه
پورزینی
0009000434083681
دانشگاه تبریز
purzeini2359@gmail.com
<span lang="FA" dir="RTL">قصیده فارسی که تا پایان قرن ششم یک دوره درخشان و شکوفایی را پشت سر نهاده بود، از قرن هفت به بعد رو به افول نهاد و از معیارهای اصیل خود دور شد. اما در دوره مشروطیت، تحت تأثیر تحولات خاص اجتماعی، این نوع شعر با معیارهای اصیل و سنتی خود احیا شد. موضوع مقاله حاضر، بررسی ساختار و محتوای قصاید شهریار است. میتوان گفت که شهریار هرچند ادامهدهنده بسیاری از سنتهای شعر کلاسیک فارسی است، اما در قصیده، به دنبال هنجارها و معیارهای قدما نیست و به دلیل ویژگیهای خاص شخصیتی، زبان قصاید او نرم و تغزلی است. با اینکه برخی از قصاید او با قصاید اساتید قدما پهلو میزند، اما باید گفت که قصیده شگرد اصلی او نیست، بلکه شهریار قصیده را صورت خشنی از شعر میداند. مهمترین ویژگی قصاید شهریار، مانند دیگر اشعار او، واقعنگاری و صدق تجربه عاطفی است. این ویژگی در قصایدی با زمینه تغزلی و عاطفی، همراه با تخیل بدیع و توصیفات رمانتیک، نوعی قصیده جدید را به وجود آورده که پیش از شهریار سابقه نداشته است. قصاید شهریار از حیث موضوع بسیار متنوع است اما با توجه به موضوعات غالب، میتوان این قصاید را به چند دسته تقسیم کرد: 1. قصاید مدحی که شامل اخوانیات، مراثی و قصاید اجتماعی است. 2. قصاید دینی و توحیدی 3. قصاید تغزلی 4. قصاید انقلاب اسلامی.</span><span lang="AZ-LATIN"> </span>
شهریار,زبان,فرم,ساختار,انقلاب اسلامی,مسایل اجتماعی
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4395.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4395_7774abb18fe154804e655211e9b64baa.pdf
دانشگاه تبریز
زبان و ادب فارسی (نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز)
2251-7979
2676-6779
68
231
2015
12
22
تأثیر زبان و ادبیّات فارسی در ادبیّات دیوانی عثمانی
137
155
FA
اسدالله
واحد
0000-0002-4698-272x
استاد دانشگاه تبریز
avahed@tabrizu.ac.ir
میرجلیل
اکرمی
0000-0003-3265-8205
استاد دانشگاه تبریز
m-akrami@tabrizu.ac.ir
مهناز
سمندری یوسف آباد
دانشجوی دکتری دانشگاه تبریز
m.samandari@yahoo.com
تعامل، تأثیر و تأثّر فرهنگ، زبان و ادب ملل مختلف امری اجتنابناپذیر است. زبان و ادبیّات فارسی، از جهت تأثیرگذاری بر دیگر زبانها و فرهنگها و تأثیرپذیری از سایر فرهنگها، دارای پیشینۀ دور و دراز و قابل اعتنایی است. تعامل زبان فارسی با زبان و ادبیّات ترکی از آن جمله است. این مسأله در دورهای به ضرورت سیاسی، با ورود و هجوم لغات و اصطلاحات ترکی و در دورهای دیگر به شکل مجرای تأثّر از دگرگونیهای دنیای جدید و تحولات اروپا و غرب قابل مشاهده است. منظور از ادبیّات دیوانی عثمانی، ادبیّات ششصدساله ترکی از قرن سیزده تا میانههای قرن نوزدهم میلادی و به عبارتی ادبیّات ترکی دوره اسلامی تا زمان ادبیّات دوره تنظیمات است. این تأثیرپذیری چنانکه از آثار و بررسیهای خود عثمانیها و محققان دورههای بعدی ترک نیز برمیآید، تنها در حوزۀ تأثّر ناخودآگاه و غیر مستقیم نیست، بلکه تشبّه به شاعران فارسی و تقلید از آثار آنان از باب تعمّد و تفاخر و تقلیدی آگاهانه و مستقیم است. در این مقاله با نگاهی به ادبیّات دیوانی ترک در دورههای سلجوقی و عثمانی، تأثیر سرودههای شاعران فارسی بر شاعران این دوره بررسی شده نیز با ارائۀ تاریخچۀ مختصر ادبیّات قبل از تنظیمات ترک معرفی شده و شاخصههای مهمّ آن از جمله تقلید و تأسّی از زبان فارسی، نشان داده شده است.<br />
ادبیّات دیوانی ترک,ادبیّات سنتی ایران,تعامل ادبی,قالب,محتوا,شعر عروضی
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4396.html
https://perlit.tabrizu.ac.ir/article_4396_ead89625da8956b4f1c0f1e1360a9c7b.pdf